28.5.14

279 / کریستین امانپور / February 6, 2014 / IRANIANs


کریستین امانپور

On Thursday, February 6, 2014 5:33 PM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote to amanpour@cnn.com <amanpour@cnn.com>:




چند ماه پیش کانادا برنامه " گفتگوی جهانی در باره آینده ایران" را اعلام کرد. آنها را در گفتار خود جدی گمان کردم و پس از هفت سال مکاتبه با دولت و مقامات و حتی "فرماندار" آن کشور نامه زیر را برای وزیر خارجه کانادا فرستادم و در پایان, چنانکه میبینید, درخواست کردم که حد اقل مرا از مدت انتظار برای
 وصول پاسخ خود مطلع سازند ولی این کار را هم نکردند. مگر زمانی برای اعلام نتیجه درخواست مثلا ویزا وجود ندارد؟ نمیدانم که چرا اهالی دموکراسی اینقدر بی ادب شده اند  و ساده ترین ادب اداری را هم نقض میکنند.²

_______________________________________________________________________________________________________________
On Wednesday, January 1, 2014 2:00 AM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:
خانوم علینژاد
این ایمیل را پس از اعلام  "گفتگوی جهانی‌ برای آینده ایران" بوسیله وزیر امور خارجه کانادا برای اوو نوشتم. با اینکه در آخرین پارگراف از اوو خواستم که حد عقل در مورد زمان انتظار سخن بگوئید ولی‌ اینکار را هم نکردند. من آدم متواضع ی هستم ولی‌ واقع بین. شما چند دروساز ایرانی‌ میشناسید که با این منطق سخن گفته باشد و در بره مساله‌ای با این اهمیت و ابعاد از غرب کمک خواسته باشد؟ به قول حافظ: زبان آتشینم هست، لیکن در نمی‌گیرد. کانادا تا کنون جدیتری منتقد رژیم ایران بوده است. من نتوانستم صراحت و جدیت سخنرانی افتتاحیه را با سکوت گورستانی این جماعت سازگار کنم.²
محمدپور

On Saturday, August 3, 2013 2:22 PM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:
From: bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com>
To: "enqserv@international.gc.ca" <enqserv@international.gc.ca>
Sent: Wednesday, July 3, 2013 6:57 PM
Subject: عالی‌ جناب آقای جان برد



"Those who deny freedom to others deserve it not for themselves"
Abraham Lincoln

(April 6, 1859 - Letter to Henry Pierce).
____________________________________________________________________________________________
  

Politicians
Are Those Who Put Life Into
the Words of
Democracy, Human Rights, and Freedom.
OR :
  Politicians
Are Those Who Put the Words of
Democracy, Human Rights, and Freedom
Into Life.
____________________________________________
********************************************* 
 
عالی‌ جناب آقای جان برد

وزیر محترم امور خارجه کانادا
هر درخواستی در امیدی ریشه دارد و هر امیدی از خیر خواهی و نیکوکاری کسی در جایی جوانه میزند و آب میخورد. این نامه و این درخواست کمک در امیدی ریشه دارد که از تاسیس گفتگوی جهانی برای آینده ایران و نطق افتتاحیه شما در آن‌ روییده است. در خواست کمک من که سابقه هفت ساله در اروپا دارد به خیرخواهی شما و آقای نخست وزیر و کشور کانادا تکیه دارد.²
:شما در نطق افتتاحیه خود در گفتگوی جهانی, سه‌ راه برای کمک به تحقق ایرانی‌ آزاد برشمردید که سوّمین آنها حمایت از مدفعان حقوق بشر بود

And the third way we can stand with the people of Iran is to support human rights defenders who take such tremendous personal risks in trying to protect others.






1) We should invest in them…
2) Make sure the regime knows that we’re in regular contact with them…
3) Make them famous…
4) And wedge this regime against its own rhetoric.
:و در ادامه قول دادید که کانادا دوست و حامی‌ همه دموکراسی خواهان ایرانی‌ خواهد بود




I recognize that those of you seeking to expand democratic space inside Iran are running the greatest risk.
I am committing to you – to all of Iran’s democratic voices – that you have a friend in Canada.
من دکتر داروسازی هستم که در تاریخ ۲۹ر۰۹ر۲۰۰۶ در جستجوی محل امنی برای افشای بزرگترین مورد نقض حقوق بشر در ایران وارد پاریس شدم. از آن روز تا کنون بیش از ۲۴۰۰ روز میگذارد و من همچنان در جستجوی محلی امن هستم. اولین نامه خود را (و قبل از آن‌ در سال ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۱ در فاکسی برای نخست وزیر وقت) در سال ۲۰۰۷ برای آقای جان هارپر نوشتم و در تمامی‌ سالهای پس از آن این نوشتن ادامه داشته است.²
وقتی‌ با موضع جدید دولت کانادا در برابر ایران آشنا شدم ("گفتگوی جهانی برای آینده ایران") و دانستم که کانادا طرحی نو برای پیشبرد دمکراسی در ایران دارد، تصمیم گرفتم که این آخرین ایمیل را هم برای شما بنویسم. امید وارم که این آخرین ایمیل بعد از ۲۴۰۰ روز انتظار و نوشتن به راه حل مطلوبی  منجر شود و به بهبود وجهی از وجوه تاریک زندگی در ایران مدد برساند.²
آقای وزیر، در مدارکی که پیوست ایمیل قبلی‌ من بود به تفصیل‌ در باره ماهیت و ابعاد بحران داروسازی ایران سخن گفته‌ام و در این نوشته نیازی به تکرار آنها نیست ولی دوست میدارم که نکاتی را در درباره رفتار غرب سیاسی در ۸۰ ماه مدت اقامتم در اروپا (که عمده تا در پاریس بوده) در اینجا بیاورم. این سخنان را بر نکاتی از نطق افتتاحیه شما در "گفتگوی جهانی برای آینده ایران" استوار خواهم کردفقرات  و ذیل آنها نکته‌ای را به عرض و اطلاع شما خواهم رساند.²
یک- کارخانه‌های داروسازی ایران پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ و به دلیل قطع ارتباط سازمانی با کمپانی‌های مادر خود در اروپا و آمریکا در ‌یک بحران عمیق علمی‌ و حرفه‌ای فرو رفتند.²
دو- بر همین قیاس وزارت بهداری هم از صلاحیت علمی‌ و اجرایی لازم برای هدایت و مدیریت صنایع داروسازی برخوردار نبود.²
سه‌- از طرفی "استقلال از غرب" یکی‌ از شعار‌های انقلاب بود و یکی‌ از دست آوردهای انقلاب به حساب میامد. برای اثبات تحقق این هدف، سازمانهای دولتی تحت فشار بودند که چشم به روی خطاهای کارخانه‌های داروسازی ببندند (البته اگر قادر بودند در موارد استثنایی چنین کاری بکنند) ولی‌ مدارکی وجود دارد که نشان میدهد تقریبا همه فعالیت‌های داروسازی در ایران از نظر علمی‌ و فنی‌ اشتباه محض بوده است و همچنان هست.² 

چهار- وقتی‌ تلاش های من در ایران برای مطرح کردن مشکلات این صنایع به جایی نرسید، به اروپا آمدم تا در اینجا "جای امنی" (به تعبیر جنابعالی) برای افشای داروسازی ایران بیابم ولی‌ متاسفانه موفق نشدم.² 
پنج- در هفت سال گذشته غرب سیاسی از نیوزلند تا کانادا چشم و گوش به روی سخنان من بست و هفتاد میلیون انسان را هفت سال دیگر در معرض مخاطره گریز ناپذیر داروهای معیوب یا کم اثر یا فاسد و حتی خطرناک قرار داد. مرگ چند بیمار به علت فساد داروی بیهوشی چیزی است که دو یا سه‌ سال پیش در تهران رخ داد. چون هیچ نظام جمع آوری اطلاعات وجود ندارد تعیین آسیب‌های ناشی‌ از داروهای فاسد ممکن نیست ولی‌ من اسنادی در دست دارم که اثبات میکند کارخانه‌های داروسازی و سازمانهای مسول در وزارت بهداری از کمترین صلاحیت علمی‌ برای انجام ساده‌ترین مسولیت‌های خود بهره‌ای ندارند. این اسناد تماماً" اسناد رسمی‌ کارخانه‌ها هستند که به تایید وزارت بهداری رسیده اند.²
شش- کانادا تا کنون جدیترین منتقد نقض حقوق  بشرِ اعمال دیکتارری در ایران بوده است و سلسله جنبان تصویب چند قطعه نامه علیه رژیم ایران. بر این اساس و به امید جلب حمایت این کشور در افشای بحران داروسازی ایران اولین ایمیل خود را در سال ۲۰۰۷ برای نخست وزیر کانادا فرستادم که حتما" سابقه آنرا در آرشیو دفتر ایشان خواهید یافت. به دنبال آن سفارت کانادا در دو فقره درخواست ویزای مرا رد کرد. درخواست اول من مستند به نامه‌ای از دفتر نخست وزیر بود و درخواست دوم من مستند به ایمیلی بود که برای نخست وزیر فرستاده بودم و از ایشان درخواست کمک و حمایت کرده بودم.²
هفت- جناب آقای وزیر این فهرستی از مقامات و سازمانها و افراد کانادایی است که از سال دو هزار و هفت تا کنون برایشان ایمیل فرستاده ام
Honourable John Weston
The Honourable Mobina S.B. Jaffer
The Honourable Mac Harb
The Honourable Victor Oh
The Honourable Elizabeth Hubley
The Honourable Vernon White
The Honourable Salma Ataullahjan
The Honourable Thanh Hai Ngo
The Honourable Rod A. A. Zimmer
The Honourable Raynell Andreychuk
The Honourable Pierre De Bané
The Honourable Janis G. Johnson
The Honourable David P. Smith
The Honourable Percy E. Downe
The Honourable Pierre Claude Nolin
The Honourable John D. Wallace
The Honourable Dennis Dawson
The Honourable Suzanne Fortin-Duplessis
The Honourable Fernand Robichaud
The Honourable Pamela Wallin
Dear Honourable Jason Kenney
The Honourable Leona Aglukkaq, P.C., M.P.
The right Honourable Glenda Yeates

info@chrio.ca 
The Right Honourable Marc Lortie
Canadian Ambassador to France
Canadian Human Rights Comission
The Right Honorable Sheila Fraser
The Honourable Noel A. Kinsella
The Right Honorable Stephen Harper

عالیجناب آقای جان هارپر
The Hounrable L Cannon
The Honourable Vic Toews
The Honourable Doug Finley
The Honourable Raynell Andreychuk
Nazanin Afshin Jam
هشت- به استناد نامه وزارت بهداری ‌انگلستان (که در پیوست‌های ایمیلی قبلی‌ وجود دارد) تقریبا  تمامی‌ فعالیتهای روزانه کارخانه‌های داروسازی ایران (که در نامه من برشمرده شده است) از زمره جرایم حرفه‌ای بحساب میایند و مستلزم تا دو سال حبس و جریمه نقدی نامحدود هستند.²
وقوع بخش کوچکی از این تخلفات میتواند پایدارترین و با ثبات‌ترین کشورهای دمکراتیک را متزلزل کند و عواقب اجتماعی وخیمی بدنبال بیاورد ولی‌   همین دولت‌ها سالها در برابر گزارش من سکوت کردند و از کمترین حمایت دریغ ورزیدند: کاری که بی شک با منطق دمکراسی و اخلاق مغایرت تمام داشت و این امر دقیقا" همان چیزی است که جنابعالی بدرستی از آن‌ به عنوان قصور کشورهای آزادی دوست در قبال ایران و سرنوشت ایرانیان نام بردید.²
نه-‌ علیجناب آقای جان برد بر اساس سوّمین مولفه سیاست جدید دولت کانادا در قبال ایران که حمایت از فعالان ایرانی حقوق بشر است، هفت سال پس از اولین درخواستم در سال ۲۰۰۷ دوباره از دولت و کشور کانادا درخواست میکنم که مرا در کشور کانادا بپذیرند تا با امنیت بتوانم فاجعه داروسازی ایران را برای ایرانیان و جهانیان آشکار کنم تا اولا" هم گوشه‌ای تازه از صعوبت و مخاطرات زندگی در ایران بر ایرانیان و جهانیان روشن گردد و هم ثانیا" جهان بداند که "دغدغه مشروعیت" در ایران هیچ خط قرمزی نمیشناسد. جناب آقای وزیر، فقط و فقط فشار افکار عمومی‌ جامعه جهانی میتواند به بهبود و کاهش مخاطرات داروسازی ایران بینجامد و راه دیگری وجود ندارد و برای این امتناع جهان شواهد بسیاری در دست دارد و نیازی نیست که من شواهد دیگری در اینجا عرضه کنم.²
ده- باید اعتراف کنم که دولت که کانادا تا کنون جدیترین منتقد رژیم حاکم ٔبر ایران بوده است با بنیاد نهادن "گفتگوی جهانی برای آینده ایران" فصل نوینی در عرصه سیاست جهانی برای پیشبرد دموکراسی‌ و آزدی در جهان و کمک به مردم دربند درانداخت و نقطه عطفی در "مشارکت جهانی" برای ایجاد جهانی بهتر ایجاد کرد که در تاریخ سیاست کانادا و ایران از آن‌ با افتخار یاد خواهد آشد و کانادا را بهترین دوست مردم ایران ساخت.² 

 [1]
 I’m here today to deliver asimple message:
Canada stands with you.

کانادا که در چندین سال گذشته جدیترین منتقد رژیم ایران بوده است و در سازمان ملل تصویب چند قطع نامه در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران را سلسله جنبانی کرده است و در آزادی آقای مازیار بهاری و قتل خانم زهرا کاظمی جدیترین تلاشهای دیپلماتیک ممکن را به ظهور رساند, ولی‌ در ارزیابی درخواستهای مکرّر کمک من مکرّر من در ۸۰ ماه گذشته جدیت کافی‌ مبذول نداشت و فرصتی یگانه را برای جلب حمایت بین المللی در حمایت از مردم ایران از دست فرو نهاد.²
جناب آقای جان برد، چند سال پیش نیز وزیر امور خارجه وقت کانادا در بیانیه‌ای بسیار جدی و حمایت گرانه تعهد کانادا را به حمایت از مردم ایران و کمک به پیشبرد دمکراسی در ایران اعلام کرد و چنین اظهار داشت
"The Government of Canada is
extremely pleased by the adoption of this resolution
AND
s i g n a ll i n g
to the people of Iran that
 they are not alone
in their efforts
to promote human rights in their country."
آن‌ ایمیل در میان پیوستهای ایمیل قبلی من است که هفته گذشته برایتان ارسال کردم. آنچه من از دولت کانادا در خواست کردم کمترین چیزی بود که لحن جدی و مصمم آن‌ بیانیه امکان آنرا القا میکرد. شما از اولین جمله آن‌ بیانیه چه چیزی جز اجابت درخواستی به کوچکی درخواست من تلقی میفرمایید؟ آقای نخست وزیر و آقای کانن ایمیل مرا که چند روز پس از آن ارسال شد بی‌ پاسخ  گذاشتند.²
[2]
 (We stand) with freedom-loving people
everywhere who want a brighter future for your country.
تنها چیزی که تحمل سخترین شرایط زیستی و اقتصادی را در ۸۰ ماه گذشته  ٔبر من ممکن ساخته است تعهدی است که همواره به مسولیت‌های حرفه‌ای و اخلاقی خود داشته‌ام و در ایفای آنها هرگز لحظه ای تأمل و کوتاهی‌ نورزیده‌ام و تقریبا تمام منافع مشروع اقتصادی و اجتماعی خود را در این راه فدا کرده ام.²
 البته دیگر کشورها ی غرب سیاسی هم چشم و گوش بر آن همه مکاتبات من بستند و برای چندین سال دیگر میلیون ها انسان را در معرض مخاطرات داروهای غیر موثر و بی‌ کیفیت و اغلب فاسد قرار دادند. سکوت این همه کشور دمکراتیک در برابر چنان گزارشی شگفت انگیز و باور نکردنی بود ولی‌ اهمیت ملی‌ و انسانی آن مرا ٔبر آن میداشت که مکرّر در مکرّر با سیاستمداران و مقامات این کشور‌ها مکاتبه کنم تا شاید در آن میان یکی‌ کارگر افتاد ولی‌ تا این لحظه که این ایمیل را مینویسم چنین اتفاقی نیفتاده است.²
[3]
 As I look back,
 I confess that freedom-loving nations like Canada
 should have been more vocal in supporting this movement.
We could have done more.
 مواضع انتقادی غرب سیاسی از عملکرد رژیم ایران و نقض گسترده حقوق بشر مرا بر آن داشت که به امید حمایت ایشان به فرانسه بیایم و در فرانسه از تمامی غرب سیاسی کمک بخواهم: از نیوزلند در جنوب‌-شرقی ‌‌ترین نقطه غرب سیاسی گرفته تا کشور پهناور کانادا در شمال-غربی ‌ترین نقطه آن و
البته در میانه آن دو قطب از هند و برزیل و افریقی جنوبی و قطر و مراکش و سنگال گرفته تا
ایسلند و ایالت کبک کانادا! ولی‌ هیچیک به تقاضای کمک من توجّهی نکردند و با سکوت خود مرا به تحمل بدترین شرایط زیستی در پاریس محکوم و مجبور کردند و در ایران هم تمامی افراد یک ملت را در معرض مخاطره‌ای اجتناب ناپذیر قرار دادند.
دولت آمریکا که کمپانی فایزر را به بزرگترین جریمه نقدی تاریخ (۳ر۲ بیلیون دلار) محکوم کرد کمک خواهی ۱۰ ساله مرا نادیده گرفت ولی‌ در مقام سخن منتقد دائمی رژیم ایران باقی‌ ماند. در قیاس با آنچه در داروسازی ایران میگذرد، تخلف کمپانی فایزر به عبور از چراغ قرمز مانند است. بسیاری از مقامات اجرایی و سیاسی و علمی و حتی دفتر حقوقی و مدیر عامل فایزر نیز در برابر ایمیلهای من سکوت کردند.²
در این کار من حتی به یک فعال حقوق حیوانات در کانادا هم متوصل شدم که از بیرون بودن گاوها در فصل سرما ابراز نگرانی و ناخرسندی کرده بود. از او خواستم که حد اقل به بخش حیوانی مصرف کنندگان داروهای ایرانی عنایتی کند (چون ما هم در وهله اول حیوانیم و بعد چیزهایی دیگر مثل آدم و انسان) و راه رساندن سخن به گوش و سامعه مقامات کانادایی را به من نشان دهد ولی‌ او نیز چیزی نگفت و سکوت او تمامی روزهای انتظار مرا به قتل رساند. در بیان اینکه سکوت بی‌ هزینه غرب سیاسی برای من چه هزینه‌ای داشته است، از قول سیسرو در ایمیلی نوشتم:²
بچه‌ها شوخی‌ شوخی‌ سنگ پرتاب میکنند
و قورباغه‌ها جدی جدی می میرند.²
(قورباغه‌ها روزهای عمر من بودند: ۸۰ ماه: بیش از ۲۴۰۰ روز!!!²)
ولی‌ امید بسته‌ام که اهتمام شما و آقای نخست وزیر گره از کار فرو بسته این سفر بگشاید و به بهبود شرایط در ایران و نیز گشودن چشم جهانیان به تاریکیها و خطر‌های باور نکردندی و پنهان  زندگی در ایران کمک کند.²
[4]
 The regime fears the courageous people of Iran.
Under the burden of escalating repression, the regime is forcing activists to leave.
 

تقریبا از سال ۷۱ یا ۷۲ شمسی تلاشهایی من برای جلب توجه سازمان های مسول بحران داروسازی ایران بی‌ نتیجه ماند و حتی نشریات در دوران رفسنجانی و خاتمی نیز جرات نکردند نوشته‌های مرا در باره این بحران چاپ کنند.²
  غرب سیاسی نیز با من همان کاری را کرد که دولت ایران کرد. وقتی‌ به این مشابهت فکر میکنم میبینم که غرب سیاسی نیز در عمل آب به آسیاب رژیم ریخته است و با خروج از ایران هم من زیان دیده‌ام و هم از منشیت هر گونه خدمتی و اصلاحی‌ ناتوان شده ام: و چه چیزی بهتر از این! سکوت و بی‌ توجهی غرب سیاسی هم  امنیت داخلی رژیم را افزایش میدهد و نیروهای فعال و مفید را به نفع صاحبان قدرت در ایران فرسوده میکند. و این مکنیزم پر مخاطره ای است که غرب سیاسی باید از آن‌ بپرهیزد.²
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤


عالی‌ جناب آقای جان برد
وزیر محترم امور خارجه کانادا

نامه خود را با گزیده‌ای از نوشته‌های قبی خود به سیاستمداران غرب سیاسی به پایان میبرم و امید واثق دارم که با پناه دادن من در کانادا مرا به افشای بحران دروسازی توانا سازید.استدعای عاجزانه و امیدورانه من این است که مرا از بازگشتن به جهنم ایران حفظ کنید. اطمینان داردم که تجربیات حرفه‌ای من در کانادا مفید خواهد بود و بجز مدت کوتاهی که لازمه دوران استقرار است، به حمایت مادی دولت نیازمند نخواهم بود.² 
بیصبرانه منتظر پاسخ شما و دولت کانادا هستم.²  
ارادتمند
باقر محمدپور

². مرا از بازگشتن به جهنم ایران حفظ کنید


I am eagerly looking forward to hearing from you as soon as possible.
 At the end my final and sincere request is that to be informed from your decision even it be not in favor of my request: for nothing is more intolerable than
 "Waiting for Godot". 
 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Practical rather than theoretical humanism:
the only human humanism worth the name is Human Action.
Human Action for the benefit of humanity; humanity as morality.
Andre Comte-Sponville,
The little Book of philosophy
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

'It is unbearable to be deprived of your country,... in fact from the whole world.
Lucius Annaeus Seneca
(ca. 4 BCE – 65 CE)
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

It seems there is no bridge between 'verbal' and 'practical' politics. 
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤


Sir Karl Raimund Popper believed "Only Freedom Can Make Security Secure".I am in need of freedom and security of your country to make the life a little more secure to the people of Iran.
  
Failing reasons and arguments to find and open their ways in Ottawa will demolish all moral and political and democratic foundations of legitimacy of criticizing pseudo-politicians and oppressive regime in Tehran and allover the world for ever!
I eagerly looking forward to hearing from you the best news about your supportive decision to help Iranians. I hope this statement becomes a bridge between verbal and practical politics to bring me to the freedom of your country and society in support of the people of Iran.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

The world is a dangerous place to live;
 not because of the people who are evil,
but because of the people who don't do anything about it.
Albert Einstein
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

...like a gypsy,
 I live on the boundry of an alien world;
 a word that is deaf to my WORDS and
 as indifferent to my Hopes as it is to my SUFFERINGS.
[quoted with tiny modifications from: John Gray, Straw Dogs, 2003, page 30.]
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Usually there are persons 
who form an exception 
to the apparent unanimity of the world on any subject…
and truth would lose something 
by their silence 
(page111, On Liberty, Penguin Classics).

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

The mere refusal to bend the knee
to the customs and power
is itself a service
(page 130, On Liberty)

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

This is a life-saving matter.
 Unreasonable silence of political west from NZ to Canada 
ruined and wasted the last six years of my life
 but so silently and calmly that none called in murder.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

The absurd is born of this confrontation between
 the human need
 and the unreasonable silence of the world.

“Myth of Sisyphus”

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

And die so slowly, that none call it murder!
Samuel Taylor Coleridge, 
From: Religious Musings

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

WE, as human beings in the animal kingdom,
have suffered too much more from death of WORDs
than death of our bodies; the former is the beginning and
the latter is the end of our suffering.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
J S Mill:  
In all things of any difficulty and important,
 those who can do them well are fewer than the need
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Death of Words what would remains from the Glory of Democracy?

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

It is something if we know
where Truth* is not to be found.
Roger Martin dy Gard

in Jean Barois

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
A person may cause evil to others
not only by his actions
but by his INACTION,
and in either case he is justly
accountable to them for INJURY.
J S Mill

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Very few facts
are able to tell their story
without comments
to bring out their meaning.
J S Mill
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
Any commitment to advancement of Human Rights in Iran must be asserted by deeds, for words, on this subject, it is a long time, have nearly exhausted their POWER.

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

TIME is what we are made of!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

When the foundations are being destroyed,
what can the righteous do?
(Psalm 11:3)
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

IN IRAN
The struggle between Liberty and Authority has never been
 so harsh and bloody during the last century. The government
uses all his power against his subjects no less than
against external enemies.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Mill says
 “But in political and philosophical theories success
 disclose defaults and infirmitieswhich failure
might have concealed from observation." So the severity of this struggle puts a further proof on the Tyrannical nature of ideological and theological
(as happened in Europe) regimes.

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
Usually there are persons 
who form an exception 
to the apparent unanimity of the world on any subject… 
and truth would lose something 
by their silence. 
(Mill, On Liberty, page 111)

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

The mere refusal to bend the knee
to the customs and power
is itself a service. 
(Mill, On Liberty, page 130)

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Whatever precautions
might be taken against 
the oppressive exercise of power 
(page?, On Liberty)
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤






No comments:

Post a Comment