25.6.14

00 )) What Is This Blog About? // این وبلاگ درباره چیست؟


What Is This Blog About?
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

This blog is about a Comprehensive and Extensive crisis in the pharmaceutical industries of Iran which began by Revolution and has continued Steadily till today.
          According to an English body (Medicines and Healthcare products Regulatory Agency, see post: )  "The penalties applicable in such cases (daily and routine activities in pharmaceutical companies) are 2 years imprisonment and/or unlimited fine (up to two thousand and three hadred milion of dollors! See: http://www.nytimes.com/2009/09/03/business/03health.html?_r=0"!

           This Blog is about such a crisis firstly, and secondly is a report of my barren activities in the last seven years to attract the attention of Democratic West to this national crisis in Iran.
  این وبلاگ درباره چیست؟
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
این وبلاگ درباره بحرانی است فراگیر و عمیق و خطرناک در داروسازی ایران که در سی و شش سال گذشته بی وقفه ادامه داشته است. این بحران بعد از انقلاب و با ملی شدن کارخانجات داروسازی ایران و قطع ارتباط آنها با شرکتهای مادر اتفاق افتاد. این وبلاگ در ضمن گزارشی است از شکست تلاشهای بی وقفه من در هفتاد و نه ماه گذشته برای جلب توجه غرب دموکراتیک به آن بحران و جلب حمایت آنها از مصرف کنندگان داروهای غیر استاندارد در ایران.²
 


18.6.14

01 )) در ستایش سخن // In Praise of Words

 " نور او نوشد که باشد شعله خوار "

 در گفتن فايده‌ها هست که در نگفتن نيست :

گزاردن تکليف،
آگاهانيدن خلايق،
جنبانيدن وجدان مخاطب،
 گشودن راه آزادگی و شکستن قفل غمناکی و غلامی
و
افسانه نيک‌ شدن در تاريخ.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

                دو حصار               

جهان ما جهان شرور طبیعی و اخلاقی است
و  از شر شرور طبیعی و اخلاقی 
فقط دو حصار وجود دارد, حقیقت و حق.²

حقیقت: حصار امنیت ما در برابر طبیعت ناقص جهان است.
حق: حصار امنیت ما در برابر طبیعت جنایت پیشه انسان است.

و حامل و محمل و خزانه دار حقیقت و حق
سخن است. حصار امنیت خود را با سکوت ویران نکنیم!²

                                                                       


                          خبر و سخن و جان                          
  
مولوی معتقد است خبر سخن است و سخن جان است و پر سخن تر جاندارتر است و بی سخن بی جان است: 

جان نباشد جز خبر در آزمون                    هر که را افزون خبر جانش فزون
 جان ما از جان حیوان بیشتر                از چه؟ زان رو که فزون دارد خبر
جان چو افزون شد گذشت از انتها              شد مطیعش جان جمله چیزها.

 [مثنوی معنوی, دفتر دوم, طعن زدن بیگانه در شیخ و جواب گفتن شیخ او را]

در این ابیات بجای کلمه خبر "سخن" بگذارید تا آفتاب حکمت مثنوی از پس ابر کلام بر شما بتابد. و مگر آینهء نبوغ و جان-داری مولوی و فردوسی و حافظ و سعدی و عطار و سنایی و سقراط و افلاطون و ارسطو و نیوتون و انیشتن جز سخن چیست؟ بر مسند رفیع "سخن" و تاج مرصع "سخن" بر سر, آن بزرگان بر تارک تاریخ و فرهنگ جهان نشسته اند ولی من عمری است که در "گور تن" مدفون میزیم که بزرگان گفته اند: زنده هم میتوان مرد, مرده هم میتوان زیست! کیانند اینان و ما ماکیان!

 "زندگان-به-سخن" با مرگ تن به گور نقل مکان میکنند و "مردگان-از-سخن"  با مرگ تن فقط "گور-به-گور" میشوند: از گور تن به گور خاک میروند و از ظلمت جهل در تاریکی گور استتار میجویند و بر "امکان روشنی در جهان" میافزایند. تا باد چنین بادا!

آدمی مخفیست در زیر زبان          این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
 چونک بادی پرده را در هم کشید        سر صحن خانه شد بر ما پدید
 کاندر آن خانه گهر یا گندمست                 گنج زر یا جمله مار و کزدمست

                                                                       


02 )) ABOUT ME / من کیستم و شما چه میتوانید کرد؟

 


من کیستم ؟
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
من باقر محمدپور هستم. ایرانی و متولد تهران در سال ١٣٣٧ شمسی یا ١٩٥٨ میلادی. در سال ١٣٥٥ از دبیرستان دکتر نصیری تهران دیپلم گرفتم و در اسفند سال ١٣٦٣ از دانشگاه تبریز در رشته داروسازی با مدرک دکترا فارغ التحصیل شدم. تمام کار حرفه ای خود را در کارخانجات داروسازی گذراندم: اولین آنها داروسازی رازک بود در سال ١٣٦٤ و آخرین آنها کارخانه "شهر دارو" بود در شهریار تهران.²

چند کلمه فلسفه سیاسی به ضرورت رفع توهم سیاستزدگی از این وبلاگ
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
هرگز عضو هیچ گروه و سازمان و حزبی نبوده ام (یک).²

حقیقت را بالاترین مصلحت و حق را بزرگترین مطالبه انسان از انسان میدانم.²

استمداد برای ابلاغ حقیقت و احقاق حق را حقی اخلاقی و معنویبرای انسان میدانم.²

استقلال و آزادی و تامین و شادی مردم ایران را ارج مینهم.²

به رژیم جمهوری باور دارم: مبتنی بر آزادی و عدالت و حاکمیت قانون (هم قانون عادلانه و هم اعمال عادلانه قانون).²

بین سه مفهوم از "کشور" تمیز قاطع قائلم: "کشور" به منزله خاک؛ "کشور" به منزله مردم و "کشور" به منزله رژیم سیاسی. اصالت فلسفی و اخلاقی فقط با دو معنی اول است. رژیم سیاسی فقط اصالت ابزاری دارد.²

هیچ رژیم سیاسی در "حدوث" و "بقا" از اراده مردم استقلال ندارد. هیچ رژیم سیاسی مستقل از مشروعیت نظری و  مستقل از مشروعیت عملی و مستقل از قبول ملی, "ضرورت بقا" ندارد.²

رژیم سیاسی محصول "قرارداد" است و با لغو قرارداد از طرف مردم, معزول.²
___________________________________________________________
یک ) فقط  و فقط  به علت "رفتار" سیاست و "عطف مطلق اهتمام آن به بقای خود" و "قطع رابطه ارگانیک جامعه و دولت" در ایران.²


بحران داروسازی ایران" چیست؟"
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
در ایران هرگز هیچ "صنعت"ی به معنی مدرن آن وجود نداشته است از جمله صنعت داروسازی. آنچه در ایران به غلط "صنعت" نامیده میشود چیزی بیش از این نیست:²

یک)  
تولید کردن (عنوان مقاله ای چنین بود: "چرا چین همه چیز تولید میکند ولی چیزی نمیسازد؟" در اینجا به این تمیز نظر دارم.) محصولاتی که در غرب طراحی شده,²
دو) بوسیله ماشین آلاتی در غرب ساخته شده,²
سه) از مواد اولیه ای در غرب تولید شده,²
چهار) بدست کارگرانی که با گندم و برنج و مرغ و گوشت و روغن غربی تغذیه میشوند,²
پنج)  و در حوزه جغرافیایی ایران زیست میکنند.² 

قبل از انقلاب بخش بسیار کوچکی از داروی مصرفی در کارخانجات کوچکی تولید میشدند که عمدتا" به کمپانی های خارجی تعلق داشتند و تمام مراحل طراحی آنها در خارج انجام شده بود و در ایران صرفا" "مونتاژ" میشد و طبق اسنادی که خود دیده ام دریشتر موارد تایید آنها برای عرضه به ابزار نیز در کمپانی مادر یا شعبه منطقه ای آن انجام میگرفت.²

با ملی شدن این کارخانجات پیوند ارگانیک آنها با کمپانی های مادر قطع شد و این واحدهای کوچک مسولیت تولید تقریبا" تمام نیاز داخلی را به عهده گرفتند: مسولیتی که هیچ یک از واحدهای مسول در تولید دارو صلاحیت علمی و عملی و سازمانی آنرا نداشتند: از دانشکده های داروسازی گرفته تا وزارت بهداری. و از اینجا بود که داروسازی ایران با بحرانی عظیم متولد شد و تا امروز نیز با بحران زیسته است.²

بحران داروسازی ایران" چیست! بحران داروسازی ایران بحرانی است همه جانبه در تولید دارو در ایران: از تعین نوع و مقدار و کیفیت و روش استفاده مواد اولیه گرفته تا طراحی روش ساخت و کنترل های حین تولید و بهداشت محیط و بهداشت پرسنل و روش های آزمایشگاهی و پایداری داروها و محصول نهایی و همه و همه چیز!  "وابستگی طراحی و تولید و کنترل" محصولات دارویی به دانش های "پایه" چندان روز-به- روز و دم-به-دم و گسترده و سترگ است که نه داروساز ایرانی دانش آنرا دارد و نه کارخانه ایرانی ظرفیت و صلاحیت اجرای آنرا و نه کارفرمای ایرانی تعهد اخلاقی آنرا و نه سیستم نظرات ایرانی صلاحیت اعمال آنرا: نه در سطح واحدهای تولیدی و نه در سطح نظام وزارتی. این "بحران داروسازی ایران" است!²

در سال ٢٠٠٦ که برای شرکت در یک نمایشگاه مواد دارویی به پاریس آمده بودم, اندیشیدم که خوب است در اینجا و در سایه فضای دموکراتیک و دغدغه های حقوق بشری برای جلب توجه دولت و مردم ایران به بحران سی ساله صنایع دارویی ایران تلاش کنم: بحرانی که با قطع ارتباط صنایع دارویی با شرکای خارجی ایشان اتفاق افتاده بود و همه تلاش های داخلی و چندین ساله من برای مطرح کردن آن در مطبوعات یا جلب توجه مقامات ایران به آن ناکام مانده بود: هم در زمان خاتمی و هم قبل از آن.²

پس از سکوت چند ساله تقریبا" همه کشورهای دموکراتیک (از نیوزلند تا کانادا) گمان کردم که آنچه تشخیص داده بودم شاید نادرست باشد. در سال ٢٠٠٩ فهرستی کوچک از مشکلات روزمره ای که خود شاهد وقوع آنها بودم فراهم کردم و نظر وزارت بهداری انگلستان را در باره اهمیت حرفه ای و حقوقی آنها جویا شدم. پاسخ این بود: ارتکاب و وقوع هر یک از این تخلفات مستلزم "تا دو سال زندان و جریمه نقدی نامحدود است"! و این اثبات نظر من در بود در اهمیت و عمق بحران داروسازی ایران [ پست ١٣ را ببینید.]²

معنی "جریمه نقدی نامحدود" را نه میدانستم و نه میتوانستم حدس بزنم: "نامحدود" از نظر پولی یعنی چه؟ و تا چه مقدار؟ در همان سال (٢٠٠٩) بود که پرونده تخلفات شرکت فایزر در امریکا با محکومیت فایزر به پرداخت جریمه نقدی "دو میلیارد و سیصد میلیون دلار ($)" مختومه اعلام شد و کمپانی معظم فایزر پرداخت آن و محکومیت خود را پذیرفت:²

http://www.nytimes.com/2009/09/03/business/03health.html?_r=0

آنوقت بود که هم معنی "جریمه نقدی نامحدود" را دانستم و هم عمق و وسعت بحران داروسازی ایران را که اکثریت مطلق فعالیتهای روزانه آن مستلزم "تا دو سال زندانی و جریمه نقدی نامحدود" بود!!!²

تفاوت داروها با سایر محصولات تجاری 
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
باید به دو تمایز توجه داشت: اول "تمایز تولید از ساختن" و دوم "تمایز سیستم های فیزیکی از سیستم های فیزیکو-شیمیایی".²

ساختن" دارو (منظور قرص و کپسول و شربت و آمپول و ...است) نیازمند دانشی وسیع است که هم از دانشگاه های ایران و هم از کارخانه های  داروسازی ایران غایب است. بر اساس آنچه در گزارش مشاهدات من خواهید یافت  کارخانه های  داروسازی ما تقریبا در فقر متعلق دانش داروسازی بسر میبرند. در هفت پرونده ای که برای صدور پروانه ساخت به وزارت بهداشت ارسال شده بود یک جمله  درست وجود نداشت: چه از نظر ادبی و چه از نظر علمی و حتی محاسبات ساده "درصد" نیز خطاهای فاحش داشت ولی تمام دستگاه عریض و تاویل وزارت بهداشت یکی از آن خطاهای عظیم را هم تشخیص نداده بود: پس از مطالعات بسیار و مبادله نامه های بیکران! حاصل نکته یابی من, اخراج من از آن کارخانه بود!²

تمایز دوم تمایز سیستم های فیزیکی از سیستم های فیزیکو-شیمیایی است. داروها سیستم هایی فیزیکو- شیمیایی هستند در برابر سیستم فیزیکی اکثر محصولات دیگر مثل ماشین ها و از جمله پیکان و پراید. فقر دانش صنتعی  
ما به حدی است که حتی ما نتوانستیم کیفیت پیکان را حفظ کنیم و این نکته بر کسی در ایران پوشیده نیست و حتی بعضی از مدیران عامل ایران خودرو در شمارش معایب پیکان بر هم سبقت و پیشی میگرفتند. سیستم هایی فیزیکو- شیمیایی, در تقابل با سیسته های فیزیکی, در تغییر مدام داخلی هستند و سکون ظاهری آنها به معنی ثبوت "ساختمان و تاثیر" آنها نیست. شرح تفصیل دلاتها و الزامات و استلزام های این تفاوت را در اینجا مجال نیست ولی باید دانست که کسب اطمینان به درستی داروها و پایداری آنها تا پایان مهلت مصرف آنها مساله
 غامضی است که شرح و تفصیل آنها را باید از استادان صاحب صلاحیت داروسازی ایران (که نادرند) یا متخصصان خارجی جویا شد. من در این مجال وقت و منابع لازم برای پرداختن به گوشه هایی از این مساله را هم ندارم ولی در " گزارش مشاهدات خود" نکاتی را خواهم آورد و مستندات علمی آنها را بیان خواهم کرد.²

در این وبلاگ چه خواهید یافت و ساختار آن چگونه است؟²
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
وبلاگ "بحران داروسازی ایران" مجموعه مکاتبات من در هفت سال گذشته است با کشورهای دموکراتیک و شخصیت های ایرانی برای جلب توجه آنها به این بحران و حمایت از تخفیف یا رفع آن به روشهای مرسوم است.²

 ساختار وبلاگ
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
پنج نوشته صدر این وبلاگ بترتیب چنینند: "01)) من کیستم و شما چه میتوانید کرد؟ "؛ "02)) در نکوهش سکوت"؛ "03)) بررسی تحلیلی هفت پرونده داروهای آهسته رهش شرکت تهران دارو"؛ "04)) گزارشی از بیست سال داروسازی"؛ و در پایان "05)) تاریخچه مختصری از زندگی خود".²

ابتدا (از پایین به بالا ) مکاتبات من با چهار کشور انگلیسی زبان را خواهید یافت: کانادا, استرالیا, نیوزلند, و امریکا
 که هم بیشتر مکاتبات من با این کشورها بوده و هم به دلایل زبانی و حرفه ای و اجتماعی زیستن در آنها برای یک داروساز ایرانی سهل تر است. تا کنون کانادا جدیترین منتقد ایران بوده و بدیهی است که بیشترین ایمیلهای من نیز بسوی آنکشور روانه! اولین نامه خود را به نخست وزیر کانادا در اوایل سال ٢٠٠٧ نوشتم که متاسفانه موجود نیست ولی سوابق در درخواست ویزای من (که بر اساس نامه دفتر نخست وزیر انجام شد) در سوابق سفارت کانادا در پاریس موجود است.²

و در ادامه مکاتبات من با کشورهای غیر انگلیسی زبان قرار گرفته اند که عمدتا" اروپایی هستند و بعد مکاتبات من با ایرانیهایی را خواهید یافت یا خبرنگارهستند و یا به دلایل دیگر گمان میکردم که بتوانند در این مساله ملی و انسانی به من کمک کنند: حداقل نشان دادن راه!²

این مکاتبات از پایین به بالا و از نظر تاریخی به روش صعودی تنظیم شده است ولی به علت مرور زمان نظم اولیه کمی مغشوق شده است. به دلایل فنی و نا آزمودگی من شماره ها اندکی نامرتبند و این پستها وجود ندارند:19, 20, 21, 27, 42, 151, 152 و نیز بعضی از شماره ها به همان دلایل وابسته فرعی دارند: مثل ٩٤ و آ٩٤

شما چه میتوانید کرد؟
 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

آنچه شما چه میتوانید بکنید, این چند کار است:²

یک )  معرفی این وبلاگ به همه وسایل ارتباط جمعی که میشناسید: از هر نوع و در همه کشورها؛²


دو ) 
معرفی این وبلاگ به سازمانهای ملی و بین المللی که در حقوق بشر و توسعه بهداشت و درمان فعالیت دارند؛²

سه )  جلب توجه سازمانهای ملی به ارزیابی تبعات حقوقی و درمانی و بهداشتی بحران دارویی ایران و انتشار آنها؛


چهار )  جلب توجه احزاب ملی به اهمیت بهداشتی و درمانی و انسانی بحران داروسازی ایران و مطلع ساختن آنها از تبعات و تهدیدات و هزینه هایی که سکوت دولتهای غربی بر مصرف کنندگان داروهای ایرانی در هفت سال گذشته تحمیل کرده است؛²

و خود جایی میخواهم برای زیستن

خانم ملاله جویا نماینده پارلمان افغانستان در دسامبر ٢٠٠٣ به خاطر نطقی نود ثانیه ای نه تنها در افغانستان بلکه در سرتاسر جهان به شهرت رسید و از چند کشور "ملیت افتخاری" گرفت و کاندید جایزه نوبل هم شد. خانم ملاله یوسفزای دختر نوجوان پاکستانی (متولد ۱۲ ژوئیه ۱۹۹۷)  در دفاع از حق آموزش توسط طالبان مورد هدف گلوله قرار گرفت و این ترور با واکنش‌ها شدید جهان مواجه شد. خانم ملاله یوسفزای به سازمان دعوت شد و در آنجا سخنرانی کرد و با خانواده اوباما در کاخ سفید دیدار کرد. سازمان ملل دوازدهم ژوئیه، شانزدهمین سالروز تولد ملاله یوسفزای را "روز ملاله" نام‌گذاری کرد و در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۳ (۱۸ مهر ۱۳۹۲) پارلمان اروپا جایزه آزادی اندیشه موسوم به جایزه ساخاروف را به او اعطا کرد.²


در نامه‌ای فارسی‌ به نخست وزیر کانادا (پست ***) از "هیستری سیاسی غرب سیاسی" در حمایت از خانوم "ملاله جویا" سخن گفتم و اینکه آنچه او در نانو- نطق نود ثانیه‌ای خود از آن‌ سخن گفت نه نادانسته بود و نه سودمند و کسی در جهان یا افغانستان ز آن سودی نبرد و پس از آن نیز چیزی در جایی‌ اصلاح نشد یا بهبود نیافت. مواجه غرب با  خانم "ملاله یوسفزای" در سال ٢٠١٣ هم تابع همان منطق بود



این هم آخرین خبر: خانوم ملاله پوسفزای بنده جایزه "مدال آزادی" شدند!:²
________________________________________________________________________________
http://constitutioncenter.org/libertymedal/

2014 Liberty Medal Nominee Malala Yousafzai 



WHAT IS THE LIBERTY MEDAL?

The Liberty Medal is awarded annually by the National Constitution Center to men and women of courage and conviction who have strived to secure the blessings of liberty to people the world over. The Medal’s roster of recipients includes many of the men, women, and organizations that have shaped and guided the world through the past two decades, including Nelson Mandela, Sandra Day O’Connor, Kofi Annan, Shimon Peres, and Colin Powell
________________________________________________________________________________

چه تفاوتی است بین یک داروساز ایرانی مدافع حقوق مردم با خانوم ملاله جویا یا ملاله یوسفزای?
من هم چون بقیه اهل زمین و چون آن دو ملاله جایی میخواهم برای زیستن باقی نازیستنم. از نیوزلند تا کانادا جایی خالی به اندازه ای که مرا در خویش جا دهد باقی نمانده است؟
²
____________________________________________________________________________________
در باره ملاله جویا و ملاله یوسفزای بترتیب دو آدرس زیر را ببینید. فهرست حامیان خانم ملاله یوسفزای شگفت انگیز است. دیدار ملاله یوسفزای با باراک و میشل اوباما را جمع کنید با سکوت میشل اوباما در برابر نامه من به او در کاخ سفید (پست ١٨٢- آ را ببینید)!² 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%84%D9%87_%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81%E2%80%8C%D8%B2%DB%8C

http://constitutioncenter.org/libertymedal/

03 )) ABOUT ME / گزارشی از بیست سال داروسازی ایران / {In writing / در دست نگارش }

یک: داروسازی رازک
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

یک- آمپولهای اکسی تتراسایکین را که در حین تولید "دوده" وارد آنها شده بود به تجویز دکتر فتحی (مدیر آزمایشگاه) بعد از تکان دادن و پراکنده شدن دوده به بازار راونه کردند.²

دو- سوسپانسیون های خشک داکسی سایکلین که برای کودکان تهیه شده بود به علت رطوبت زیاد محیط "پرکنی" در اثر جذب رطوبت سیاه و فاسد شده بودند. به دستور دکتر فتحی مذکور بطریهایی بسیار فاسد را جدا کردند و بطریهای "کم فاسد" را روانه بازار کردند.²

سه- برای جمع آوری آب شتشو  از "اتاق استریل" از آب جمع کن توالتها استفاده میکردند به این استدلال که بعدا" محیط  ضدعفونی خواهد شد.²

چهار- قرص اکسی تتراسیکلین دامی (یک گرمی: حاوی یک گرم ماده موثره) در بسته بندی قرص متیل دوپا (حاوی دویست و پنجاه میلیگرم ماده موثره) به بازار عرضه  شده بود. مریض که از بلعیدن قرصهایی به آن بزرگی ناتوان بود آنها را به داروخانه عودت داده بود. ظرف و کاپ آلمینیومی این دو قرص یکسان بود و با دستگاه واحد و در محیط واحد بسته بندی میشدند.²

پنج- همکاری از واحد فنی از من پرسید: داروسازی ما را چگونه میبینی؟ گفتم من تازه واردم و اطلاعات کافی ندارم ولی با توجه به آنچه در رزاق دیده ام باید بگویم: داروسازی ما با داروسازی حقیقی همانقدر فاصله دارد که "مامان بازی" بچه ها با زندگی واقعی! و تا امروز این سخن نقض نشده است.²

 

دو: داروسازی البرز دارو در شهر صنعتی قزوین
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
 

یک- آب چاه طی سالیان دراز وارد مخزن ذخیره ماشین شربت پرکنی میشد.²

دو - به علت نصب غلط, ماشین شیشه شویی ١.٥ تا ٢ میلیلیتر آب کلر غلیظ در بطری ها بجا میگذاشت در حالیکه سوسپانسیون "کوتریموکسازول" بشدت به مواد اکسید کننده حساس بود.²

سه- روش تولید سوسپانسیون "کوتریموکسازول" مذکور تماما" غلط بود. در مرحله اول "روش تولید" آن اصلاح شد و از یک پروسه دو مرحله ای و دوروزه و ده-ساعته به یک پروسه یک مرحله ای و یک روزه و سه-ساعته  اصلاح شد.²

چهار - در پروسه تولید سوسپانسیون "کوتریموکسازول", به علت افزودن پودر خشک به محلول "بسیار غلیظ" کتیرا همیشه مشکل عدم پراکندگی وجود داشت و "گوله های مواد موثره" مشکل اصلی ظاهر محصول بودند. این مشکل با اصلاح روش ساخت که مبتنی بر کتاب درسی "داروسازی صنعتی" بود برای همیشه رفع شد.²

پنج - در مرحله دوم اصلاح سوسپانسیون "کوتریموکسازول" معلوم شد که از یک "ماده  فعال سطحی: تویین ٨٠" به جای ٩٠٠ گرم ١٥٠٠٠ گرم استفاده میشد: به علت جهل به نقش و روش بکارگیری و روش تعیین مقدار لازم این مواد.²

شش - اشتباه فوق انحلال مواد موثره را که بسیار تلخ بودند به شدت افزایش میداد. برای تعدیل تلخی محصول, مقدار مواد شیرین کننده معادل ٨٠% شکر در محصول نهایی بود. اصلاح آن خطا مواد جانبی و شیرین کننده محصول را به میزان ٦٠٠ کیلو کاهش داد و طعم آنرا اصلاح کرد چنانکه یکی از مطبوعترین محصولات برای کودکان شد.²

هفت - مقایسه مندرجات برچسب سوسپانسیون آنتی اسید و اوراق تولید نشان داد که مقدر ماده موثره "آلومینیوم هیدروکسید" بیست و پنج درصد کمتر از مقدار استاندارد است. اصلاح آن واردات آن ماده از آلمان را بشدت افزایش داد و به اخراج من منجر گردید.²


داروسازی البرز دارو از کارخانه های وابسته به "گروه خرمشاهیان" بود و "تولیدارو" ی تهران خواهر بزرگ او بحساب میامد. در تعقیب مساله اصلاح سوسپانسیون آنتی اسید, معلوم شد که اشتباه مشابهی در محصولات آنتی اسید تولیدارو وجود دارد. آنها به پرسش های بعدی من در باره اقدامات اصلاحی خود هرگز پاسخ ندادند.²

هشت - همزمان معلوم شد که مقدار همان ماده موثره در قرص  آنتی اسید شانزده درصد کمتر از مقدار استاندارد است.²

نه - مدیر و معاون وقت "آزمایشگاهای مرکزی کنترل وزارت بهداشت", دکتر سعید حقیقی و دکتر طاهره اقبال اظهارات حکیمانه فرمودند و فرمودند که پرسنل عالم آن آزمایشگاه بجای اینکه انطباق مدعیات سازنده با کتاب مرجع را تحقیق کنند, انطباق مدعیات سازنده با مدعیات سازنده را تحقیق فرموده اند و لاجرم از کشف آن خطا ناتوان ماندند.²

ده - هوای بخش تولید مایعات بشدت آلوده بود و بعلت مکانیسم اختلاط دیگهای ساخت هوای بسیاری به محصولات تزریق میشد و در عصر جذب آلودگیهای هوا, اغلب محصولات مایع آلودگی میکروبی داشتند. برای به استاندارد رساندن "حد آلودگی" محصولات را مدتی در انبار نگاه میداشتند تا در اثر تاثیر مواد "ضد میکروب" , تعداد میکروبها کاهش بیابد. و اینکار به مانی بی حفظ گذاشتن محصول تا پایان تاریخ انقضای مصرف آن بود.²
 

پنج  تفصیل کارها و اصلاحاتی که در البرز دارو انجام دادم فراتر از حوصله این نوشته و ضیق وقت من است.²

سه:  فارماشیمی: تهران جاده مخصوص کرج, ابتدای جاده کمربندی
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤


ف
ارماشیمی کارخانه مرده ای بود که سالها تحت نظارت داروپخش اداره میشد. داروپخش از آن چون مستعمره ای استفاده میکرد و بعضی از محصولات خود را بصورت کارمزدی در آن تولید میکرد.²

در فارماشیمی کاری نبود که انجام دهم. فرصت یافتم که بر حسب اطلاعاتی که تا آن روز داشتم مقاله ای در باره بحران داروسازی بنویسم: نوشتم ولی هیچیک از نشریات به انتشار آن رغبتی نشان ندادند. میگفتند: "بر حسب مدعایت این مقاله داروسازی ایران با یک بحران کامل مواجه است ولی از آن طرف مسولان "خودکفایی دارویی" را از دستاوردهای بزرگ انقلاب میدانند و میگویند بیش از نود درصد داروی مصرفی کشور در داخل تولید میشود و ما در تولید دارو خود کفا شده ایم."! مطبوعات معتقد بودند که انتشار آن مقاله مخاطرات جدی برای نویسنده و ناشر بدنبال دارد و دولت را در برابر بحرانی غیر قابل دفاع قرار میدهد که چوبش را نویسنده و ناشر خواهند خورد. روزنامه های کیهان و ایران و سلام و مجله "پیام امروز" و چند نشریه دیگر که نامشان را بیاد ندارم از انتشار آن مقاله عذر خواستند. نسخه ای از آن مقاله را به دکتر سعید واقفی در انجمن داروسازان دادم و نیز دکتر محلاتی در مجله "دارو و درمان" ولی پاسخی از آنها تا امروز نرسید. با کسی در معاونت دارویی بهداری صحبت کردم ولی او نیز هیچ نگفت. نسخه ای از آنرا برای دفتر رهبر و رییس جمهور هم فرستادم. باز خبری نشد.
²


در آغاز دوره خاتمی نسخه بسط یافته ای از آن مقاله را از دفتر پست خیبان پاستور در تهران برای آقای خاتمی فرستادم ولی پاسخ نیامد. مطبوعات "اصلاحات" نیز روی خوشی به آن مقاله نشان ندادند و حتی از تماس با من هم خودداری کردند. در سال ٢٠٠٩ فهرستی کوتاه از بعضی خطاهای رایج در داروسازی ایران فراهم کردم و در ایمیلی نظر وزارت بهداری انگلستان را در مورد اهمیت آن خطاها جویا شدم و از عواقب حقوقی-جزایی آنها برای خاطی یا خاطیان پرسیدم (پست ...  را ببینید). پاسخ وزارت بهداری انگلستان این بود: "ارتکاب هر یک از این خطاها مستلزم تا دو سال زندانی برای خاطی و/یا جریمه نقدی نامحدود است"! معنی "جریمه نقدی نامحدود" را نتوانستم بفهمم تا اینکه در سال ٢٠٠٩ داروسازی فایزر امریکا برای تخلفی به پرداخت "دو میلیارد و سیصد میلیون دلار جریمه نقدی محکوم شد". آنچه فایزر مرتکب شده بود به هیچ وجه با تخلفاتی که من از آنها سخن میگویم قابل مقایسه نیست: تخلفاتی که بصورت روتین و روزمره و تخطی ناپذیر تکرار میشوند.²

یک سؤال مقدر: اگر بیش از نود درصد فعالیتهای روزمره بیش از نود درصد کارخانه جات داروسازی ایران در سی سال گذشته مستلزم تا دوسال زندان و جریمه نقدی نامحدود باشد, آیا باز هم میتوان از "صنعت داروسازی" سخن گفت یا باید از "صنعت جنایت" سخن درمیان آورد؟²


اهمیت بحران داروسازی ایران و مخاطرات آن تا حدی است که حتی بسیاری از سازمانهای ملی و بین المللی معتبر و بلکه صاحب مسولیت از پاسخ دادن به پرسشهای من در باره "اهمیت خطاها ی داروسازی ایران و عواقب حقوقی-جزایی آنها برای خاطی یا خاطیان" سرباززدند. سازمان غذا و داروی امریکا و سازمان بهداشت جهانی از آن جمله اند. این یک سؤال طبیعی است: "چرا؟ چرا چنین سازمانهایی از پاسخ دادن به چنان سوالی سربازمیزنند؟"! روشن است که پرسش من از آنها پرسشی معمولی است و "از شان قانونی مساله ای پرسیدن و نیز به چنین پرسشهایی پاسخ دادن" با هیچ اصلی در هیچ جامعه ای ضدیدت و تخلالف ندارد. نه پرسش از مقامات یا مسولین کشوری درباره حکم "قتل یا قاتل" طبق قوانین موضوعه و جاری آن کشور جرم و تخلف است و نه پاسخ دادن به چنین پرسشی. پس چرا سولات مرا از شان قانونی تخلفات جاری بی پاسخ گذاشتند؟ پاسخ این پرسش در اهمیت و ابعاد بحران داروسازی ایران است. پرسش شوندگان به دو دلیل سکوت میکنند. دلیل اول این است که اعلام شأن قانونی آن تخلفات به معنی آنست که مرتکبان آن خطاها از نظر قانون جاری آن کشور مجرمند و ( با توجه به "استاندارد های علمی و قانونی رایج در صنعت داروسازی جهانی" که بر اهمیت آنها وفاق جامعی در بین کشورهای پیشرفته وجود دارد) اعلام چنین مجرمیتی مستلزم اقدام قانونی یا سیاسی است. دلیل دوم این است که انتشار پاسخ آنها از طرف من میتوانست واکنش های ناخواستهء تهران را بدنبال بیاورد (چیزی که باز آنها خواستار آن نیستند: خواه مستقیم باشد و خواه غیر مستقیم.) پس از منظر این کشورها بهتر است جامعه ایران را در معرض مخاطرات بحران داروسازی رها کنیم تا اینکه برای تعهد خود به حقوق بشر و دموکراسی هزینه ای بپردازیم! چند کشور از پاسخ به پرسش من در باره اهمیت بهداشتی و تبعات قانونی بحران داروسازی ایران طفره رفتند. اتریش و هلند بترتیب در سال ٢٠٠٨ و ٢٠١٢ از توجه به مفاد سخن من خودداری کرده  و درخواست مرا برای ارزیابی علمی و صنعتی و قانونی مدارک و مدعایت من نپذیرفته بودند. فرانسه هم در سال ٢٠٠٧ همینکار را کرده بود.²
 
چهار:  شرکت آرایشی و بهداشتی پیرایه

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤


از فارماشیمی به شرکت پیرایه رفتم که در نزدیدکی فارماشیمی قرار داشت: در همسایگی داروسازی دکتر عبیدی. به سمت مسول فنی مشغول کار شدم. اینجا هم کارخانه ای مرده بود در دست میراث خواران بنیاد مستضعفان. شامپو و مایع ظرفشویی از محصولات جاری آن بود. نظرم به شیمی و روش تولید مایع ظرفشویی جلب شد. کمی پرس وجو نشان داد که کسی چیزی نمیداند: حتی تولید کنندگان ماده اولیه اصلی آن و نیز تولید کنندگان دیگر مایع ظرفشویی. پس از چهار ماه کار گره شیمی و روش تولید مایع ظرفشویی باز شد و معلوم شد که تقریبا هیچیک از تولید کنندگان مایع ظرفشویی نمیدانند چه میکنند. متاسفانه نشریات (مثلا") شیمی از چاپ آن سر باززدند.²

یک ضد خاطره: روزی که به بهداری رفته بودم "بازرس سازمان استاندارد ملی" برای بازرسی به کارخانه آمده بود و دانسته بود که هیچیک از مواد اولیه ای که در تولید مایع ظرفشویی مصرف میشوند از نظر کیفی کنترل نمیشوند: آخه محصول مایع ظرفشویی این کارخانه "مهر استاندارد" داشت! بازرس مذکور که خانمی بود زبردست نام, مرا به اداره استاندارد در کرج فراخوانده بود تا مواخذه فرمایند. رفتیم. گفتند که شما مواد اولیه را کنترل نمیکنید. گفتم چنین است. گفت ولی باید کنترل کنید. قول دادم که اینکار را خواهیم کرد. به خانوم زبردست گفتم: طبق فهم من معنی مهر استاندارد باید این باشد که شما با دادن مجوز حک آن بر لیبل محصول برای مصرف کننده تضمین مکنید و به او اطمینان میدهید  که: ""  کلیه آزمایش ها و کنترل های لازم برای تولید یک محصول "موثر و ایمن و استاندارد" روی این محصول انجام شده است "". چنین نیست؟ خانوم زبردست فرمودند چنین است که شما میفرمایید. به او گفتم حالا من از شما دو سؤال دارم. سؤال اولم اینست که شما بفرمایید که ما کی این آزمایشات را انجام میدادیم که اینروزها انجام نمیدهیم؟ و سؤال دوم این است: آنروزی که شما مهر استاندارد به این محصول دادید آیا بر شما مسجل شده بود که آن آزمایش ها انجام میشوند؟ گر آری, سابقه ای در آن کارخانه بر این امر وجود ندارد؛ و اگر پاسخ شما به سوال من منفی است, پس شما چرا به این محصول مهر استاندارد دادید؟ هچ نگفت و پس از چند ثانیه بلند شد و برای ما چای آورد و از من خواست که انجام آن آزمایشات را در دستور کار قرار دهیم. من هم پذیرفتم و چای را خوردیم و مهربانانه از یکدیگر خداحافظی کردیم.²

پنج: داروسازی لقمان. کیلومتر هشت جاده مخصوص کرج

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

اینجا نیز چون جاهای دیگر بود. مملو از مشکلات ساختاری و علمی. داشتن مدیرعاملی مغرور و تملق-دوست کارها را بدتر کرده بود. کافی بود از مجیز گویان او باشی تا از انواع مساعدتهای مالی و اداری برخوردار گردی و در غیر اینصورت فرقی نمیکرد که باشی: خود انیشتن در نبوغ یا جالینوس در داروسازی جهان. روشهای تولید تماما" باقی مانده از عصر حجر بودند و هنوز از "چسب نشاسته" در تولید قرص ها استفاده میشد. مسول فنی سابق که بدنبال اختلافی با مدیرعامل اخراج شده بود, ماجرای حذف یک ماده "نگهدارنده میکروبی" را که بدلیل صعوبت تهیه چندی بود که از  سوسپنسیونهای آنتی اسید آن شرکت حذف شده بود, به وزارت بهداری گزارش کرده بود. وزارت بهداری هم تولید آن محصول را متوقف کرده بود و هم حدود٢٠٠.٠٠٠ بطری آن محصول را که فاقد آن ماده نگهدارنده بود توقیف فرموده بود. مدیرعامل از من خواست که راه حلی برای رفع توقیف از آن محصولات بیابم. برسی نشان داد که آن ماده نگهدارنده ماده ای اسیدی بود که فقط در محصولاتی با پی-اچ ٥ تا ٦.٥ موثر است در حالیکه پی-اچ سوسپنسیونهای آنتی اسید بین ٩ تا ١٢ بود. دوم اینکه غلظت صوری آن ماده نصف مقدار استاندارد بود. جمع این دو نکته به این نتیجه منتهی شد که: غلظت فرم فعال آن ماده در سوسپنسیونهای آنتی اسید فقط نیم-درصد حداقل غلظت لازم بوده است: برای سالیانی دراز. و وزارت بهداری با آگاهی از این نکته که در تمام سالیان گذشته آن ماده هیچ تاثیری در محافظت آن محصول در برابر آلودگی میکروبی نداشته است, ٢٠٠.٠٠٠ بطری توقیف شده را آزاد فرمودند و من به فاصله کمی بعد از آن و به علت عدم تمکین به غرور مدیرعامل اخراج شدم و از آنجا به "داروسازی الحاوی" رفتم.²

شش: داروسازی تهران دارو. جاده مخصوص کرج
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

گزارش این شرکت را پست شماره (( ٠٤)) ببینید.²


04 )) ABOUT ME / بررسی تحلیلی هفت پرونده داروهای آهسته رهش شرکت تهران دارو

داروسازی تهران دارو: جاده مخصوص کرج
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

پس از چند ماه به عنوان مسوول فنی به بهداری معرفی شدم. از بسیار مشکلات آنجا فقط به گزارش دو واقعه در اینجا اکتفا میکنم. در این کارخانه قرص "کوتریموکسازول- تریمتوپریم" تولید میشد. از بدو تولید این قرص مساله ای فنی و اساسی وجود داشت: تراکم ناپذیری! ولی چون "باید" تولید میکردند, گرانول قرص را در اوزان محدود با مقدار کافی آب مرطوب میکردند و برای جلوگیری از چسبیدن قرص به جداره های ماتریس یا سطوح سمبه, مقداری استئارات منیزیم به گرانول های مرطوب میفزودند و با سرعت بسیار کم پرس میکردند! سپس قرص های مرطوب را به تعداد کم (تا در اثر فشار وزن نشکنند) در سطلهای پلاستیکی میریختند و چند روز نگاه میداشتند تا خشک شوند و سپس بسته بندی میکردند. این روش تولید هم از نظر علمی غلط بود و هم منع قانونی داشت. مدیرعامل از من خواست که مصلح را بررسی کنم. همه داروسازان حال و گذشته کارخانه از هم مشکل ناتوان افتاده بودند.²




*******************************************
 اولین نامه من به دکتر کبریایی زاده برای تهیه نسخه ای از پرونده مذکور

From: bagher mohammadpour [mailto:bmp1337@yahoo.com
Sent: Friday, July 22, 2011 6:18 PM

To: Dm-office@osvahpharma.com; kebriaee@tums.ac.ir

Subject: تحفه ای پاریسی-هندی-داروسازی

آقای دکتر کبریایی زاده سلام
امید است سلامت و خوشدل باشید. این نامه را از پاریس مینویسم. برای دیداری شخصی و به هزینه شخصی از نمایشگاه مواد دارویی، پنج سال پیش به اینجا آمدم ولی خاک دامنگیر غربت (به قول بابا طاهر: که غربت خاک دامنگیر دارد!) دست از دامن غریبی دیده ما برنداشت و روزها و هفته ها گذاشت تا اینکه امروز سابقه اقامتی پنج ساله در این شهر فراهم کرده ایم.

به اقتضای محیط، دیری است که از کار و بار داروسازی مفارق افتاده ام و اگرچه از دغدغه های آن هرگز خالی نبوده ام، ولی دلم هوای اندکی کوشیدن و نوشتن در کار دارو کرده است. روزهایی که در "تهران دارو" بودم، در پرونده های آهسته رهش آن شرکت تاملاتی کردم که مجال تدوین آنها دست نداد: "از بس که تند میرود این جویبار عمر"، ولی آن نکات همچنان در ذهن مانده اند و لانه گزیده اند. اندیشیدم که نوشتن آن نکات هم "فیل خیال داروسازانه" را  به هند داروسازی گذر و تسلی میدهد و هم تقریر آن نکات مشقی قلمی و فکری خواهد بود و هم آگاهی از آن نکات و ملاحضات، تحفه ای پاریسی-هندی-داروسازی برای شما فراهم خواهد کرد. اطمینان دارم که آگاهی از آن ملاحضات یکی از تجارب به یاد ماندنی شما در حرفه داروسازی خواهد بود و نیز بهانه ای خواهد شد تا یاد ما را که دیری است از یاد روزگار است رفته ایم، گاهی بر خاطر دوستان گذار دهد و غم غریبی و غربت را که یک عمر با آن زیسته ام به آن سفر خیالی اندکی تشفی و تسلی دهد.

پایان نامه خود را با دکتر محمد خان برزگر جلالی که به حق "برزیگر جلال" بود به پایان رساندم. در روز خداحافظی، دوره ای از مثنوی شریف را به او هدیه کردم که کسی بر صفحه اول آن نوشته بود:

بهانه ای باشد تا یاد ما را برگلستان عاطر آن خاطر عزیز گذار افتد.

و همه آدمیان نیازمند این بهانه و گذر و گذار هستند. امیدوارم که بهانه ای که آن گزارش فراهم خواهد کرد، با یاد ما آن کند که از آن مثنوی انتظار میرفت آن کند.

اگر میل شما به دانستن و وقوف بر آن نکات مایل است، لطفا نسخه ای از پرونده مذکور را به آدرس زیر ارسال فرمایید

Madam Catherine
(for Mr Mohammadpour)
23rue Mesnil
75016 Paris
France 

 تا در اسرع اوقات آن هدیه مثلثی و به یاد ماندنی خاطره ای ماندگار در خاطر شما از صاحب این قلم پریشان-گفتار به ودیعت و هدیت بگذارد.

ارادتمند
دکتر باقر محمدپور 

فعلا اینجاییم: پاریس/فرانسه/اروپا/کره زمین/منظومه شمسی/کهکشان راه شیری/هستی.
تا ببینیم بعد سر از کجا بر خواهیم کرد! 
___________________________________________________
 بخشی از دومین نامه من به دکتر کبریایی زاده برای تهیه نسخه ای از پرونده مذکور 

اطمیان دارم که وقوف بر آنچه یافته ام برای شما بسیار جالب خواهد بود. حقیقت زیستگاهی جز اندیشه ما آدمیان ندارد و باز بهترین ترجمان "ناپیدایی" حقیت و نیاز ابدی آن به کاوشگری بشری و امتناع پیشبینی پذیری آن و استدلال از صورت به بطن و بلکه بواطن امور را باید در این سخن دید و خواند که:

ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما!

این سخن عالیترین تمثیل اجتماعی در "خفیه رفتن" حقیقت است. حقیقت تا ابد "پشت" کاوشگری ما چشم براه "صبح سوال" است تا طلوع کند.

فریاد کشدم تو کجایی؟ تو کجایی؟
گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی!


این مانیفست حقیقت است!
_________________________________________________________________________________
  اولین ایمیل دکتر کبریایی زاده  

From: kebriaee <kebriaee@tums.ac.ir>
To: 'bagher mohammadpour' <bmp1337@yahoo.com>
Sent: Friday, July 22, 2011 7:47 PM
Subject: RE: تحفه ای پاریسی-هندی-داروسازی
سلام متوجه نشدم چه چیزی را باید برای شما بفرستم
سالم و موفق باشید  کبریایی زاده______________________________________________________
   پاسخ من به اولین ایمیل دکتر کبریایی زاده

 From: bagher mohammadpour [mailto:bmp1337@yahoo.com]
Sent: Saturday, July 23, 2011 3:38 PM
To: kebriaee
Subject: Re: تحفه ای پاریسی-هندی-داروسازی

سلام آقای دکتر
حق با شماست: دیشب که به این ایمیل فکر میکردم دریافتم که "خواسته" فراموش شده است:
پریشان خاطران رفتند در خاک       مرا از خاک ایشان آفریدند

پرونده "آسپیرین آهسته رهش ۸۰ میلیگرمی" شرکت تهران دارو، پرونده ای بود که من عمیقا و دقیقا مطالعه کردم و تقریبا همه یافته های آن کاوش را در ذهن دارم. آن "خواسته" نسخه ای از این پرونده است.
سلامت و شادان باشید.
محمدپور
_________________________________________________________________________________
   پاسخ نهایی دکتر کبریایی زاده   


On Saturday, July 23, 2011 8:01 PM, kebriaee <kebriaee@tums.ac.ir> wrote:

سلام من به فایل این دارو دسترسی ندارم
________________________________________________________________________________

¤¤¤¤¤¤¤¤***<><><><><><><>***¤¤¤¤¤¤¤¤
ایمیلهای بی پاسخ مانده من به یک همکار برای تهیه آن پرونده 

On Saturday, January 4, 2014 11:18 AM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote: 
On Monday, December 30, 2013 1:24 AM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:

مهندس خان ... سلام
امید است سلامت و شادان باشید. آنچه در زیر می‌بینید یکی‌ از نامه‌های من به کبریایی است. آیا میتوانید به طریقی نسخه‌ای از آن‌ پرونده را برایم بیابید؟ کسی‌ را در آن‌ کارخانه می‌شناسید؟ ممکن است نام مدیر تولید و کارخانه و آزمایشگاه تهران دارو را برایم بیابی؟ و یک خواهش دیگر. آیا تهران داروبرای آن محصول و شش محصول دیگر "آهسته رهش" دیگر پروانه گرفته است یا نه‌؟ 

On Saturday, January 4, 2014 11:18 AM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:
On Monday, December 30, 2013 1:24 AM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote

مهندس خان ... سلام
امید است سلامت و شادان باشید. آنچه در زیر می‌بینید یکی‌ از نامه‌های من به کبریایی است. آیا میتوانید به طریقی نسخه‌ای از آن‌ پرونده را برایم بیابید؟ کسی‌ را در آن‌ کارخانه می‌شناسید؟ ممکن است نام مدیر تولید و کارخانه و آزمایشگاه تهران دارو را برایم بیابی؟ و یک خواهش دیگر. آیا تهران داروبرای آن محصول و شش محصول دیگر "آهسته رهش" دیگر پروانه گرفته است یا نه‌؟ حد 

On Saturday, January 4, 2014 11:18 AM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:
On Monday, December 30, 2013 1:24 AM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:

مهندس خان ... سلام
امید است سلامت و شادان باشید. آنچه در زیر می‌بینید یکی‌ از نامه‌های من است به کبریایی. آیا میتوانید به طریقی نسخه‌ای از آن‌ پرونده را برایم بیابید؟ کسی‌ را در آن‌ کارخانه می‌شناسید؟ ممکن است نام مدیر تولید و کارخانه و آزمایشگاه تهران دارو را برایم بیابی؟ و یک خواهش دیگر. آیا تهران داروبرای آن محصول و شش محصول دیگر "آهسته رهش" دیگر پروانه گرفته است یا نه‌؟ حداقل این خبر میتواند بسیار مفید باشد. آیا صراف فیسبوک دارد؟
سلامت و شاد باشید. به حمیده خانوم و بچه‌ها سلام برسانید. دانیال ماهی‌ را هنوز با دست میخورد؟ از دینا چه خبر؟ چرا عکس آنها را در فیسبوک نمینهی؟²
_____________________________________________________ 
***¤¤¤***<>  <><> <> <>***¤¤¤***
   صفحه اول دو پرونده مذکور: بررسی تفصیلی پرونده آسپرین و شش داروی دیگر


Inline image 1









Inline image 2