18.6.14

03 )) ABOUT ME / گزارشی از بیست سال داروسازی ایران / {In writing / در دست نگارش }

یک: داروسازی رازک
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

یک- آمپولهای اکسی تتراسایکین را که در حین تولید "دوده" وارد آنها شده بود به تجویز دکتر فتحی (مدیر آزمایشگاه) بعد از تکان دادن و پراکنده شدن دوده به بازار راونه کردند.²

دو- سوسپانسیون های خشک داکسی سایکلین که برای کودکان تهیه شده بود به علت رطوبت زیاد محیط "پرکنی" در اثر جذب رطوبت سیاه و فاسد شده بودند. به دستور دکتر فتحی مذکور بطریهایی بسیار فاسد را جدا کردند و بطریهای "کم فاسد" را روانه بازار کردند.²

سه- برای جمع آوری آب شتشو  از "اتاق استریل" از آب جمع کن توالتها استفاده میکردند به این استدلال که بعدا" محیط  ضدعفونی خواهد شد.²

چهار- قرص اکسی تتراسیکلین دامی (یک گرمی: حاوی یک گرم ماده موثره) در بسته بندی قرص متیل دوپا (حاوی دویست و پنجاه میلیگرم ماده موثره) به بازار عرضه  شده بود. مریض که از بلعیدن قرصهایی به آن بزرگی ناتوان بود آنها را به داروخانه عودت داده بود. ظرف و کاپ آلمینیومی این دو قرص یکسان بود و با دستگاه واحد و در محیط واحد بسته بندی میشدند.²

پنج- همکاری از واحد فنی از من پرسید: داروسازی ما را چگونه میبینی؟ گفتم من تازه واردم و اطلاعات کافی ندارم ولی با توجه به آنچه در رزاق دیده ام باید بگویم: داروسازی ما با داروسازی حقیقی همانقدر فاصله دارد که "مامان بازی" بچه ها با زندگی واقعی! و تا امروز این سخن نقض نشده است.²

 

دو: داروسازی البرز دارو در شهر صنعتی قزوین
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
 

یک- آب چاه طی سالیان دراز وارد مخزن ذخیره ماشین شربت پرکنی میشد.²

دو - به علت نصب غلط, ماشین شیشه شویی ١.٥ تا ٢ میلیلیتر آب کلر غلیظ در بطری ها بجا میگذاشت در حالیکه سوسپانسیون "کوتریموکسازول" بشدت به مواد اکسید کننده حساس بود.²

سه- روش تولید سوسپانسیون "کوتریموکسازول" مذکور تماما" غلط بود. در مرحله اول "روش تولید" آن اصلاح شد و از یک پروسه دو مرحله ای و دوروزه و ده-ساعته به یک پروسه یک مرحله ای و یک روزه و سه-ساعته  اصلاح شد.²

چهار - در پروسه تولید سوسپانسیون "کوتریموکسازول", به علت افزودن پودر خشک به محلول "بسیار غلیظ" کتیرا همیشه مشکل عدم پراکندگی وجود داشت و "گوله های مواد موثره" مشکل اصلی ظاهر محصول بودند. این مشکل با اصلاح روش ساخت که مبتنی بر کتاب درسی "داروسازی صنعتی" بود برای همیشه رفع شد.²

پنج - در مرحله دوم اصلاح سوسپانسیون "کوتریموکسازول" معلوم شد که از یک "ماده  فعال سطحی: تویین ٨٠" به جای ٩٠٠ گرم ١٥٠٠٠ گرم استفاده میشد: به علت جهل به نقش و روش بکارگیری و روش تعیین مقدار لازم این مواد.²

شش - اشتباه فوق انحلال مواد موثره را که بسیار تلخ بودند به شدت افزایش میداد. برای تعدیل تلخی محصول, مقدار مواد شیرین کننده معادل ٨٠% شکر در محصول نهایی بود. اصلاح آن خطا مواد جانبی و شیرین کننده محصول را به میزان ٦٠٠ کیلو کاهش داد و طعم آنرا اصلاح کرد چنانکه یکی از مطبوعترین محصولات برای کودکان شد.²

هفت - مقایسه مندرجات برچسب سوسپانسیون آنتی اسید و اوراق تولید نشان داد که مقدر ماده موثره "آلومینیوم هیدروکسید" بیست و پنج درصد کمتر از مقدار استاندارد است. اصلاح آن واردات آن ماده از آلمان را بشدت افزایش داد و به اخراج من منجر گردید.²


داروسازی البرز دارو از کارخانه های وابسته به "گروه خرمشاهیان" بود و "تولیدارو" ی تهران خواهر بزرگ او بحساب میامد. در تعقیب مساله اصلاح سوسپانسیون آنتی اسید, معلوم شد که اشتباه مشابهی در محصولات آنتی اسید تولیدارو وجود دارد. آنها به پرسش های بعدی من در باره اقدامات اصلاحی خود هرگز پاسخ ندادند.²

هشت - همزمان معلوم شد که مقدار همان ماده موثره در قرص  آنتی اسید شانزده درصد کمتر از مقدار استاندارد است.²

نه - مدیر و معاون وقت "آزمایشگاهای مرکزی کنترل وزارت بهداشت", دکتر سعید حقیقی و دکتر طاهره اقبال اظهارات حکیمانه فرمودند و فرمودند که پرسنل عالم آن آزمایشگاه بجای اینکه انطباق مدعیات سازنده با کتاب مرجع را تحقیق کنند, انطباق مدعیات سازنده با مدعیات سازنده را تحقیق فرموده اند و لاجرم از کشف آن خطا ناتوان ماندند.²

ده - هوای بخش تولید مایعات بشدت آلوده بود و بعلت مکانیسم اختلاط دیگهای ساخت هوای بسیاری به محصولات تزریق میشد و در عصر جذب آلودگیهای هوا, اغلب محصولات مایع آلودگی میکروبی داشتند. برای به استاندارد رساندن "حد آلودگی" محصولات را مدتی در انبار نگاه میداشتند تا در اثر تاثیر مواد "ضد میکروب" , تعداد میکروبها کاهش بیابد. و اینکار به مانی بی حفظ گذاشتن محصول تا پایان تاریخ انقضای مصرف آن بود.²
 

پنج  تفصیل کارها و اصلاحاتی که در البرز دارو انجام دادم فراتر از حوصله این نوشته و ضیق وقت من است.²

سه:  فارماشیمی: تهران جاده مخصوص کرج, ابتدای جاده کمربندی
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤


ف
ارماشیمی کارخانه مرده ای بود که سالها تحت نظارت داروپخش اداره میشد. داروپخش از آن چون مستعمره ای استفاده میکرد و بعضی از محصولات خود را بصورت کارمزدی در آن تولید میکرد.²

در فارماشیمی کاری نبود که انجام دهم. فرصت یافتم که بر حسب اطلاعاتی که تا آن روز داشتم مقاله ای در باره بحران داروسازی بنویسم: نوشتم ولی هیچیک از نشریات به انتشار آن رغبتی نشان ندادند. میگفتند: "بر حسب مدعایت این مقاله داروسازی ایران با یک بحران کامل مواجه است ولی از آن طرف مسولان "خودکفایی دارویی" را از دستاوردهای بزرگ انقلاب میدانند و میگویند بیش از نود درصد داروی مصرفی کشور در داخل تولید میشود و ما در تولید دارو خود کفا شده ایم."! مطبوعات معتقد بودند که انتشار آن مقاله مخاطرات جدی برای نویسنده و ناشر بدنبال دارد و دولت را در برابر بحرانی غیر قابل دفاع قرار میدهد که چوبش را نویسنده و ناشر خواهند خورد. روزنامه های کیهان و ایران و سلام و مجله "پیام امروز" و چند نشریه دیگر که نامشان را بیاد ندارم از انتشار آن مقاله عذر خواستند. نسخه ای از آن مقاله را به دکتر سعید واقفی در انجمن داروسازان دادم و نیز دکتر محلاتی در مجله "دارو و درمان" ولی پاسخی از آنها تا امروز نرسید. با کسی در معاونت دارویی بهداری صحبت کردم ولی او نیز هیچ نگفت. نسخه ای از آنرا برای دفتر رهبر و رییس جمهور هم فرستادم. باز خبری نشد.
²


در آغاز دوره خاتمی نسخه بسط یافته ای از آن مقاله را از دفتر پست خیبان پاستور در تهران برای آقای خاتمی فرستادم ولی پاسخ نیامد. مطبوعات "اصلاحات" نیز روی خوشی به آن مقاله نشان ندادند و حتی از تماس با من هم خودداری کردند. در سال ٢٠٠٩ فهرستی کوتاه از بعضی خطاهای رایج در داروسازی ایران فراهم کردم و در ایمیلی نظر وزارت بهداری انگلستان را در مورد اهمیت آن خطاها جویا شدم و از عواقب حقوقی-جزایی آنها برای خاطی یا خاطیان پرسیدم (پست ...  را ببینید). پاسخ وزارت بهداری انگلستان این بود: "ارتکاب هر یک از این خطاها مستلزم تا دو سال زندانی برای خاطی و/یا جریمه نقدی نامحدود است"! معنی "جریمه نقدی نامحدود" را نتوانستم بفهمم تا اینکه در سال ٢٠٠٩ داروسازی فایزر امریکا برای تخلفی به پرداخت "دو میلیارد و سیصد میلیون دلار جریمه نقدی محکوم شد". آنچه فایزر مرتکب شده بود به هیچ وجه با تخلفاتی که من از آنها سخن میگویم قابل مقایسه نیست: تخلفاتی که بصورت روتین و روزمره و تخطی ناپذیر تکرار میشوند.²

یک سؤال مقدر: اگر بیش از نود درصد فعالیتهای روزمره بیش از نود درصد کارخانه جات داروسازی ایران در سی سال گذشته مستلزم تا دوسال زندان و جریمه نقدی نامحدود باشد, آیا باز هم میتوان از "صنعت داروسازی" سخن گفت یا باید از "صنعت جنایت" سخن درمیان آورد؟²


اهمیت بحران داروسازی ایران و مخاطرات آن تا حدی است که حتی بسیاری از سازمانهای ملی و بین المللی معتبر و بلکه صاحب مسولیت از پاسخ دادن به پرسشهای من در باره "اهمیت خطاها ی داروسازی ایران و عواقب حقوقی-جزایی آنها برای خاطی یا خاطیان" سرباززدند. سازمان غذا و داروی امریکا و سازمان بهداشت جهانی از آن جمله اند. این یک سؤال طبیعی است: "چرا؟ چرا چنین سازمانهایی از پاسخ دادن به چنان سوالی سربازمیزنند؟"! روشن است که پرسش من از آنها پرسشی معمولی است و "از شان قانونی مساله ای پرسیدن و نیز به چنین پرسشهایی پاسخ دادن" با هیچ اصلی در هیچ جامعه ای ضدیدت و تخلالف ندارد. نه پرسش از مقامات یا مسولین کشوری درباره حکم "قتل یا قاتل" طبق قوانین موضوعه و جاری آن کشور جرم و تخلف است و نه پاسخ دادن به چنین پرسشی. پس چرا سولات مرا از شان قانونی تخلفات جاری بی پاسخ گذاشتند؟ پاسخ این پرسش در اهمیت و ابعاد بحران داروسازی ایران است. پرسش شوندگان به دو دلیل سکوت میکنند. دلیل اول این است که اعلام شأن قانونی آن تخلفات به معنی آنست که مرتکبان آن خطاها از نظر قانون جاری آن کشور مجرمند و ( با توجه به "استاندارد های علمی و قانونی رایج در صنعت داروسازی جهانی" که بر اهمیت آنها وفاق جامعی در بین کشورهای پیشرفته وجود دارد) اعلام چنین مجرمیتی مستلزم اقدام قانونی یا سیاسی است. دلیل دوم این است که انتشار پاسخ آنها از طرف من میتوانست واکنش های ناخواستهء تهران را بدنبال بیاورد (چیزی که باز آنها خواستار آن نیستند: خواه مستقیم باشد و خواه غیر مستقیم.) پس از منظر این کشورها بهتر است جامعه ایران را در معرض مخاطرات بحران داروسازی رها کنیم تا اینکه برای تعهد خود به حقوق بشر و دموکراسی هزینه ای بپردازیم! چند کشور از پاسخ به پرسش من در باره اهمیت بهداشتی و تبعات قانونی بحران داروسازی ایران طفره رفتند. اتریش و هلند بترتیب در سال ٢٠٠٨ و ٢٠١٢ از توجه به مفاد سخن من خودداری کرده  و درخواست مرا برای ارزیابی علمی و صنعتی و قانونی مدارک و مدعایت من نپذیرفته بودند. فرانسه هم در سال ٢٠٠٧ همینکار را کرده بود.²
 
چهار:  شرکت آرایشی و بهداشتی پیرایه

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤


از فارماشیمی به شرکت پیرایه رفتم که در نزدیدکی فارماشیمی قرار داشت: در همسایگی داروسازی دکتر عبیدی. به سمت مسول فنی مشغول کار شدم. اینجا هم کارخانه ای مرده بود در دست میراث خواران بنیاد مستضعفان. شامپو و مایع ظرفشویی از محصولات جاری آن بود. نظرم به شیمی و روش تولید مایع ظرفشویی جلب شد. کمی پرس وجو نشان داد که کسی چیزی نمیداند: حتی تولید کنندگان ماده اولیه اصلی آن و نیز تولید کنندگان دیگر مایع ظرفشویی. پس از چهار ماه کار گره شیمی و روش تولید مایع ظرفشویی باز شد و معلوم شد که تقریبا هیچیک از تولید کنندگان مایع ظرفشویی نمیدانند چه میکنند. متاسفانه نشریات (مثلا") شیمی از چاپ آن سر باززدند.²

یک ضد خاطره: روزی که به بهداری رفته بودم "بازرس سازمان استاندارد ملی" برای بازرسی به کارخانه آمده بود و دانسته بود که هیچیک از مواد اولیه ای که در تولید مایع ظرفشویی مصرف میشوند از نظر کیفی کنترل نمیشوند: آخه محصول مایع ظرفشویی این کارخانه "مهر استاندارد" داشت! بازرس مذکور که خانمی بود زبردست نام, مرا به اداره استاندارد در کرج فراخوانده بود تا مواخذه فرمایند. رفتیم. گفتند که شما مواد اولیه را کنترل نمیکنید. گفتم چنین است. گفت ولی باید کنترل کنید. قول دادم که اینکار را خواهیم کرد. به خانوم زبردست گفتم: طبق فهم من معنی مهر استاندارد باید این باشد که شما با دادن مجوز حک آن بر لیبل محصول برای مصرف کننده تضمین مکنید و به او اطمینان میدهید  که: ""  کلیه آزمایش ها و کنترل های لازم برای تولید یک محصول "موثر و ایمن و استاندارد" روی این محصول انجام شده است "". چنین نیست؟ خانوم زبردست فرمودند چنین است که شما میفرمایید. به او گفتم حالا من از شما دو سؤال دارم. سؤال اولم اینست که شما بفرمایید که ما کی این آزمایشات را انجام میدادیم که اینروزها انجام نمیدهیم؟ و سؤال دوم این است: آنروزی که شما مهر استاندارد به این محصول دادید آیا بر شما مسجل شده بود که آن آزمایش ها انجام میشوند؟ گر آری, سابقه ای در آن کارخانه بر این امر وجود ندارد؛ و اگر پاسخ شما به سوال من منفی است, پس شما چرا به این محصول مهر استاندارد دادید؟ هچ نگفت و پس از چند ثانیه بلند شد و برای ما چای آورد و از من خواست که انجام آن آزمایشات را در دستور کار قرار دهیم. من هم پذیرفتم و چای را خوردیم و مهربانانه از یکدیگر خداحافظی کردیم.²

پنج: داروسازی لقمان. کیلومتر هشت جاده مخصوص کرج

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

اینجا نیز چون جاهای دیگر بود. مملو از مشکلات ساختاری و علمی. داشتن مدیرعاملی مغرور و تملق-دوست کارها را بدتر کرده بود. کافی بود از مجیز گویان او باشی تا از انواع مساعدتهای مالی و اداری برخوردار گردی و در غیر اینصورت فرقی نمیکرد که باشی: خود انیشتن در نبوغ یا جالینوس در داروسازی جهان. روشهای تولید تماما" باقی مانده از عصر حجر بودند و هنوز از "چسب نشاسته" در تولید قرص ها استفاده میشد. مسول فنی سابق که بدنبال اختلافی با مدیرعامل اخراج شده بود, ماجرای حذف یک ماده "نگهدارنده میکروبی" را که بدلیل صعوبت تهیه چندی بود که از  سوسپنسیونهای آنتی اسید آن شرکت حذف شده بود, به وزارت بهداری گزارش کرده بود. وزارت بهداری هم تولید آن محصول را متوقف کرده بود و هم حدود٢٠٠.٠٠٠ بطری آن محصول را که فاقد آن ماده نگهدارنده بود توقیف فرموده بود. مدیرعامل از من خواست که راه حلی برای رفع توقیف از آن محصولات بیابم. برسی نشان داد که آن ماده نگهدارنده ماده ای اسیدی بود که فقط در محصولاتی با پی-اچ ٥ تا ٦.٥ موثر است در حالیکه پی-اچ سوسپنسیونهای آنتی اسید بین ٩ تا ١٢ بود. دوم اینکه غلظت صوری آن ماده نصف مقدار استاندارد بود. جمع این دو نکته به این نتیجه منتهی شد که: غلظت فرم فعال آن ماده در سوسپنسیونهای آنتی اسید فقط نیم-درصد حداقل غلظت لازم بوده است: برای سالیانی دراز. و وزارت بهداری با آگاهی از این نکته که در تمام سالیان گذشته آن ماده هیچ تاثیری در محافظت آن محصول در برابر آلودگی میکروبی نداشته است, ٢٠٠.٠٠٠ بطری توقیف شده را آزاد فرمودند و من به فاصله کمی بعد از آن و به علت عدم تمکین به غرور مدیرعامل اخراج شدم و از آنجا به "داروسازی الحاوی" رفتم.²

شش: داروسازی تهران دارو. جاده مخصوص کرج
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

گزارش این شرکت را پست شماره (( ٠٤)) ببینید.²


No comments:

Post a Comment