2.6.14

321 / عبدالکریم لاهیجی / February 17, 2014 / IRANIANs


On Monday, February 17, 2014 7:29 PM, Press <lddhi@fidh.org> wrote:

هم میهن گرامی

با سلام. شماره تلفن فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر را در پاریس خدمتتان ارسال می کنیم تا در صورت تمایل با آقای لاهیجی تماس بگیرید


با احترام،بخش رسانه ها

From: "bagher mohammadpour" <bmp1337@yahoo.com>
To: lddhi@fidh.org
Sent: Thursday, 13 February, 2014 3:57:43 PM
Subject: On A National Crisis in IRAN: For Dr. Abdolkarim Lahiji



آقای دکتر عبدالکریم لاهیجی سلام 
امید است سلامت باشید. من دکتر محمدپور هستم: داروساز ایرانی و ٥٤ ساله. هفت سال پیش به پارس آمدم تا برای افشای بحرانی باورنکردنی در نظام تولید داروی ایران راهی بیابم. ولی تا کنون توفیقی حاصل نکرده ام. استدعا دارم که شما را ملاقات کنم. باور بفرمایید که تا کنون مساله ای به این اهمیت در میان نبوده است. چند هفته پیش برای یک خبر نگار ایرانی ایمیل زیر را فرستادم. ولی ایشان نیز جا خالی دادند. لطفا بخفانید و این درخواست را بدیده عنایات بنگرید. ارادتمند: باقر محمدپور
تلفن: ٠٧.٥٣.٤٨.٦٠.٠٣

 __________________________________________________________________
 
On Sunday, December 29, 2013 1:13 PM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:

 خانم علینژاد سلام.²
یک_____ امید است سلامت و شادان باشید. من دکتر د اروساز هستم، با بیش از ۲۰ سال سابقه کار "موثر و خلاقانه" در بسیاری از کارخانجات داروسازی ایران. هفت سال پیش برای یافتن راه حلی‌ برای د اروسازی ایران که در سی‌ سال گذشته در بحران کامل به سر میبرد به پاریس وارد شدم. کمتر از یک سال از هفت سال گذشته را در هلند و اتریش گذراندم و این نوشته را از پاریس مینویسم.²

 دو_____داروسازی ایران با قطع ارتباط کارخانجات داروسازی با سرمایه گذاران خارجی آنها، وارد بحرانی شد که در سی‌ سال گذشته بی‌ وقفه ادامه داشته است. چند سال پیش شرکت فایزر آمریکا برای دو تخلف کوچک به پرداخت بزرگترین جریمه تاریخ محکوم شد: دو میلیارد و سیصد میلیون دلار*!  آنچه فایزر مرتکب شده بود در قیاس با آنچه بطور روزمره در داروسازی ایران میگذرد به یک هیچ بزرگ ماننده است. فهرست  کوچکی از مشکلات روزمره داروسازی ایران را برای وزارت بهداشت انگلیس فرستادم. گفتند هریک از این تخلفات مستوجب "تا دو سال حبس و جریمه نقدی نامحدود" است**. زمانی‌ معنی‌ نامحدود را دانستم که ماجرای فایزر را شنیدم و دانستم.²

سه‌_____ میدانید که مقالات بسیار و چند کتاب در باره قتل‌های زنجیره‌‌ای در ایران چاپ شد ولی‌ هیچ یک از نشریات، نه‌ در دوره رفسنجانی و نه‌ در دوره خاتمی، جرات نکردند مقاله مرا در باره بحران داروسازی ایران چاپ کنند. معتقد بودند که انتشار آن‌ مقاله و افشای آن‌ همه تخلفات که به نحو روزمره تکرار می شوند به بحرانی ملی‌ منجر خواهد شد که به واسطه تبعات سیاسی آن، عواقب سختی برای نویسنده برای نویسنده و ناشر در پی‌ خواهد داشت.²
چهار_____ در هفت سال گذشته نیز دموکرسی گوش خود را به مددخواهی‌های بی‌ وقفه من بسته است: از نیوزلند تا کانادا. من تقریبا با تمامی کشورهای دمکترتیک مکاتبه کرده‌ام و در پاریس نیز به بسیاری از سفارتخانه‌ها رجوع کرده‌ام ولی‌ افسوس از سر سوزنی شنوائی.² 

 پنج_____ میپنداشتم که جهان دموکراسی خیلی‌ زود راه را بر افشای این بحران در ایران خواهد گشود و من با استقرار در یکی‌ از این کشورها قادر خواهم بود این بحران را که شاید بزرگترین مورد نقض حقوق بشر در جهان معاصر است، افشا سازم. ولی‌ هفت سال سکوت و بی‌ اعتنایی "گورستانی" غرب دمکراتیک آن‌ باور و عتماد را ابطال کرد. حالا به این میندیشم که راه معکوس در پیش گیرم و اول به افشای آن‌ بحران از طریق رسانه‌های جهان بپردازم. آنگاه به آن‌ واسطه جایی‌ برای زیستن و امان یافتن بیابم.²

  شش_____ این فهرست کشور‌های است که از آنها کمک خواسته ام: فرانسه، دولت انگلیس، ملکه انگلیس، ایرلند، ایسلند، آلمان، اتریش، دانمارک، هلند، نروژ، اسپانیا، نیوزلند، فرماندار نیوزلند، استرالیا، فرماندار استرالیا، هند، قطر، سنگال، آفریقای جنوبی، مراکش، هند، برزیل، آمریکا، کانادا، فرماندار کانادا، سازمان بهداشت جهانی‌، سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر سازمان ملل، نمینده آمریکا در شورای حقوق بشر، بیل کلینتون، هیلاری کلینتون، خانم رئیس، جرج بوش، اوباما، میشل اوباما، نخست وزیر و وزرای خارجه کانادا در هفت سال گذشته، مجلسین کانادا و .... به زودی فهرست کاملی از آنان برایتان خواهم فرستاد.(در صورت ضرورت).²

هفت_____ در حوالی سال ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۱ بود که با آقای "عطالله هوشان" در سفارت آمریکا در ابوظبی در این باره سخن گفتم و آخرین نامه‌ام را به میشل اوباما نوشتم: پس از دیدار اوو از افریقای جنوبی و با دخترانش داستان "گربه در کلاه" را برای کودکان افریقایی خواندند. و شاید دلیل آن‌ مقارنت بر شما آشکار باشد. ولی‌ همچنان همه ساکتند.²

  هشت_____ در نامه‌ای فارسی‌ به نخست وزیر کانادا*** از "هیستری سیاسی غرب سیاسی" در حمایت از خانوم "ملاله جویا" سخن گفتم و اینکه آنچه او در نانو- نطق نود ثانیه‌ای خود از آن‌ سخن گفت چیزی تازه و نو نبود و کسی از آن‌ در جهان نا آگاه نبود. و ثانیا از آن‌ چه او سخن گفت کسی در جهان یا افغانستان سودی نبرد و پس از آن نیز چیزی در جایی‌ اصلاح نشد یا بهبود نیافت. و اخیرا نیز غرب با  نوجوان پاکستانی "ملاله یوسفزای" همان کار را کرد. اگر  او یک گلوله خورد، جنینان و نوزادان و کوودکان و اطفال و همه اهل یک ملّت سالهاست که در معرض "گلوله باران" داروهای غیر استاندارد، فاسد و یا حداقل کم اثرند. اگر چیزی در جایی از نظام دارویی درست است، بر هست تصادف است یا بسیار نادر: کیفیت چیزی است که باید در مراحل "طراحی و سخت و کنترل" ‌یک کالا، طراحی و در آن‌ تعبیه گردد: و این چیزی است که در و از نظام دارویی ایران غایب است. غفلت غرب از آن‌ فاجعه ملی‌ در ایران شگفت آوار است!²


ابعاد این بحران به حدی است که حتی "سازمان بهداشت جهانی‌" و "سازمان غذا و داروی آمریکا"  و نیز "دفتر حقوقی کمپانی فایزر" نیز از اظهار نظر در باره آن طفره رفتند در حالیکه اظهار نظر حقوقی بر هیچ سازمان حرفه‌ای منع حقوقی و قانونی ندارد.²


 نه‌_____ این روزها مساله حقوق بشر در ایران دوباره مطرح شده است. فکر میکنم این موقعیت خوبی است که این مساله مطرح و افشا گردد. در ایمیل دیگری نامه خود را به صدر اعظم آلمان برایتان میفرستم که حاوی تفصیل کافی‌ در باره سوابق خودم و بحران دروسازی ایران است.
خواهش من این است که این نوشته‌ها را به دقت بخوانید. و درخواست دوم من است که مرا در باره این امر و راههای مطرح کردن این مساله در سطح رسانه‌های دنیا راهنمایی‌ کنید. تلفن من در فرانسه این است: ۰۰۳۳۷.۵۳.۴۸.۶۰.۰۳. 
منتظر پاسخ شما هستم. و آخرین درخواست خاضعانه من این است که مرا از اراده خود در باره این درخواست کمک با خبر کنید. اگر اراده شما بر عدم ورود به این مساله تعلق گرفت، من آنرا به عنوان تصمیم به حق شما گردن خواهم نهاد ولی‌ شاید از نظر اخلاقی حق داشته باشم که از تصمیم شما با خبر گردم. ایرانیان بسیاری حتی در این حد نیز به اقتضای اخلاق عمل نکردند و وفادار نمادند.²
ارادتمند: محمدپور
  
___________________________________________
______________________________________________________


 

*******************************************

نامه‌ای فارسی برای 
جان هارپر
نخست وزیر کشور کانادا

On Wednesday, February 3, 2010 3:32 PM, bagher mohammadpour <bmp1337@yahoo.com> wrote:


TO WHOM RECEIVES THIS LETTER FIRST
This is an extremely important report on one of the most serious
and widest Human Rights violations in the world.
I SINCERELY REQUEST AND BEG YOU TO INFORM
THE HON. MINISTER OF THIS LETTER.
THE MATTER
IS THE LIFE AND SAFETY OF A NATION.
عالیجناب آقای جان هارپر
نخست وزیر کشور کانادا
خوشحالم كه شرکت "گوگل" این امکان را فراهم ساخت كه این نامه را به زبان فارسی بنویسم تا کوتاه تر، ساده تر و رساتر باشد.
جناب آقای نخست وزیر در دو نامه گذشته از شما و کشور کانادا- به عنوان یکی از حامیان بزرگ مردم ایران- درخواست کرده بودم كه در جهت پیشبرد آرمان دموکراسی در ایران و تحکیم حقوق بشر و ایجاد حمایتهای قانونی از فعالان اجتماعی به من کمک کنید. چون  شرکت "گوگل" امکان نگارش پارسی را فراهم کرد بار دیگر بر آن شدم كه نامه ای دیگر به زبان شیرین پارسی خدمتتان ارسال کنم و درخواست خود را در آن دو نامه با اتکا بر یک اصل تئوریک و سه شاهد تجربی تجدید و تحکیم و مکرر کنم.
۱- اندیشمندان "دموکراسی" را در تحلیل نهایی "اتکا بر اندیشه و سخن مبتنی بر آن در اداره جامعه و حل و فصل منازعات آن دانسته اند". لاجرم تکرار "خواستی" كه اولا متکی بر اندیشه است و ثانیا تامین کننده منافع بیش از شصت میلیون انسان است، همچنان امری دمکراتیک و انسانی و امروزین است. پس این "الحاح و اصرار" عین روش جاری مدرن است در اعمال دموکراسی و نشانه اعتقاد به وخامت اوضاع ایران است در تمامی ساحت ها. 
۲- چند روز پیش دردانشنامه "ویکیپدیا" خواندم كه نماینده پارلمان افغانستان، خانم جویا (۱) به دنبال یک نطق "نانو" ( نود ثانیه ای) به یک چهره جهانی تبدیل شد و حتا کاندید جایزه صلح نوبل هم گردید. خانوم جویا در "نانو-نطق" خود نه چیزی گفتند كه بر جهانیان پنهان بود، ونه از آن سخنان نفعی به افغانیان رسید ونه  بعد از آن تحولی در افغانستان حاصل آمد. کانادا و ایتالیا به او شهروندی افتخاری دادند و حتا فیلسوف طراز اولی مثل "نوام چامسکی" او را در دریافت جایزه نوبل محق تر از اوباما دانست!! به اعتقاد من لیست جوایز او نشانه نوعی "هیستری" سیاسی و اجتماعی فراگیر در روزگار ماست.
 مساله من به هیچ وجه با مساله خانم جویا قابل مقایسه نیست. بحران داروسازی ایران: ۱)مساله ای پنهان است كه در سی سال گذشته ادامه داشته؛ ۲)مخاطرات بسیاری  برای همه مردم ایران دارد و حل آن ضرورتی عاجل است و با منافع بی شمار؛ ۳) افشای آن تبعات  داخلی و خارجی بسیاری دارد؛ ۴) و چهره ای پنهانی از زندگی و سیاست  در ایران را آشکار میسازد كه تا کنون از  نگاه ایرانیان و جهانیان بیرون بوده است. سخنان خانوم جویا هیچ یک از این تبعات و فواید را نداشت.
۳- پس از حدود ۴ ماه بلاخره آقای "مازیار بهاری" از زندان آزاد شد به خانه بازگشت. اینبار نیز دولت کانادا نهایت سعی و اقتدار خود و دوستان و دول غربی را به میدان آورد تا ایشان را كه در حقیقت "گروگان مشاجرات سیاسی بودند" (همانندخانم کلود ریتس فرانسوی) آزاد کرد. تلاشی كه شایسته تمجید و قدردانی است و دولت کانادا در گذشته ای نه چندان دور تلاش مشابهی را اول برای آزادی وسپس برای تعیین علت قتل خانم زهرا کاظمی نشان داده بود.
بی شک این تلاش ها دو علت دارد. اول تعهدی که هر کشوری به امنیت شهروندان خود دارد ( البته نه تمامی آنها از جمله ایران و...) و دوم تعهد به امر "انسان فی نفسه " است. اصل ‎"اصالت "انسان فی نفسه"" سنگ بنیادین نظریه "حقوق بشر" است. از این منظر "معضل داروسازی ایران"  قابل قیاس با هیچیک از نمونه هایی نیست كه تا کنون در سطح بین المللی درباره گستردگی نقض حقوق بشر در ایران مطرح شده است. به خاطر ندارم كه تا کنون گزارشی از نقض همزمآن و هر روزه و سی ساله ی شصت میلیون انسان  گزارش شده باشد!!!
۴- اگر موارد دو و سه به وجه تقریب به درک اهمیت مساله کمک می کرد، رسوایی اخیر شرکت عظیم "فایزر"، اهمیت بحران داروسازی ایران را "اثبات میکند" و راه را بر انکار و تردید ها میبندد. دیدیم (۲) كه تبلیغات دروغ "بزرگترین جریمه امریکا و جهان" را به عهده شرکت فایزر گذاشت. اگر نسبت های ریاضی و علمی را در مقایسه معضلات داروسازی ایران و فایزر به کار گیریم، بی شک نمیتوان "حدی عددی" برای جریمه متخلفان و مرتکبان آن همه خطاهای فاجع آمیز در ایران تعین کرد. در مقایسه با بحران داروسازی ایران باید هیاهوی "فایزر" را یک "هیچ بزرگ" دانست. "هیچ" چون "دروغ" در برابر آنچه در داروسازی ایران میگذارد وزنی و اهمیتی ندارد؛ و "بزرگ"  بخاطر "انعکاس" گسترده و "مبلغ نجومی جریمه".
برای قبول یا اثبات اهمیت یک" نظریه علمی"  یا "امری اجتمایی" در دنیای مدرن به چه نوع و چه اندازه یا چه تعداد شواهد و ادله  نیاز است كه نامه ها پیشین و اینک این یک از ارائه انها ناتوان است؟ همچنانکه در گذشته به استحضار جنابعالی رساندم تمام مدعیات من مستنداند به مدارکی کاملا رسمی از تولید کنندگان دارو و وزارت بهداری. برای اثبات آن فاجعه، اسنادی معتبرتر از آنچه من در دسترس دارم نمیتوان یافت و حتی میتوان گفت كه احتمال یافتن "چنان مدرکی" امتناع منطقی به وجود دارد.
عالیجناب; اجابت درخواست من واجد منافعی اقتصادی و علمی برای کشور کانادا هم هست، اگر چه اطمینان دارم كه این "مزایا و منافع حرفه ای" در قیاس با "تحکیم اعتباری"  كه "افشای" آن فاجعه در کشور شما برای کانادا در جهان به دنبال خواهد آورد وزنی و بهایی ندارد. داروسازی یکی از بزرگترین و استراتژیک ترین صنایع جهان معاصر است و "آموزش داروساز" فعالیتی پرهزینه است و تربیت "داروساز صنعتی با تجربه" از شق اول هم دشوارتر و وقت گیرتر وپرهزینه تر است. مدارک رسمی نشان میدهد كه در طول حدود بیست سال کار صنعتی، هیچگاه از خلاقیت و پشتکار و نوآوریهای تکنیکی و علمی بی بهره نبوده ام واصلاحات عملی كه به انجام رسانده ام، صرفه جویی ها و منافع مالی و اداری بسیاری به دنبال داشته. در سطح نظری هم در بهترین کتب مرجع غلط های جدی یافتم و جامعترین روش ساخت "مایع ظرفشوی" را نوشتم و نشان دادم كه درآن عرصه ها هم در نادانی خود غرقیم. اطمینان دارم كه  شرایط  "پذیرش"  یک متقاضی مهاجرت یا پناهندگی مستلزم احراز همه این مولفه های مثبت  نیست. در این جا و در این نامه به جنابعالی اطمینان میدهم كه اگر با استناد به مدارک رسمی نتوانستم صحت مدعیات خود را اثبات کنم حکم مراجع قضایی یا سیاسی کانادا را گردن خواهم نهاد؛ صرف نظر از آنچه باشد. 
 عالیجناب آقای جان هارپر؛ امیدوارم كه این نامه راه را برای توقف یکی از فراگیرترین موارد نقض حقوق بشر در جهان بگشاید و به گشایش فضای اجتماعی در جامعه یی کمک کند كه در تاریک ترین مقطع تاریخ سیصد سال گذشته خود بسر میبرد. وقایع پس از 'انتخابات ریاست جمهوری' اثبات کرد كه گشایش فضای اجتماعی در ایران بدون مساعدت جوامع و دولتهای آزاد و دموکرات تحقق ناپذیر است و امروز روز وفای عهد دموکراسی و حقوق بشر به آرمان خود است.
امید دارم بزودی پاسخ مثبت حمایت جنابعالی و کشور کانادا از مردم ایران را دریافت کنم. 
ارادتمند
دکتر باقر محمد پور
Respectfully yours
B Mohammadpour 


آقای محمدی: نوشته زیر را چند روز پیش در "توجیه چرایی اینجا بودنم" برای پسرم نوشتم و به قلب مساله اشاره کرده ام.²
___________________________________________________________________________

بمنظور حفظ مطلق امانت، این عین پاسخ آن‌ سازمان است ² 


**: See this email:

----- Forwarded Message -----
From: MHRA Information Centre <info@mhra.gsi.gov.uk>
To: bmp1337@yahoo.com 
Sent: Thursday, June 25, 2009 5:20 PM
Subject: RE: An Incredable Report From....a little pharmacist


Dear  Mr B Mohammad pour,
Manufacturing sites in the UK and sites in countries that manufacture product for the UK are regularly inspected to ensure compliance to the
EU Good Manufacturing Practice Guidelines (GMP). If a site fails to meet applicable GMP standard then their license to manufacture pharmaceuticals can be varied or revoked.
If a site continues to manufacture (ie manufactures without a license and hence illegally) then Enforcement powers exist such that individuals  in the UK can be prosecuted under the Medicines Act. The penalties applicable in such cases are
  2 years imprisonmen and/or unlimited fine.
We can not comment on what  should or does happens in non EU countries if Good Manufacturing Practice is not adhered to. 

Your sincerely

B J Wright Group Manager Inspection
Medicines and Healthcare products Regulatory Agency 
Tel: 020 7084 2000
___________________________________________________________________________________________________










No comments:

Post a Comment